خانه / اخبار / امضاء بیانیه در خصوص پاسداشت وحدت ملی ، مقابله با قومگرایی و موضوع قره باغ

امضاء بیانیه در خصوص پاسداشت وحدت ملی ، مقابله با قومگرایی و موضوع قره باغ

photo_2022-10-22_00-00-09

 

امضاء بیانیه
در خصوص پاسداشت وحدت ملی ، مقابله با قومگرایی و موضوع قره باغ

حجت الاسلام و المسلمین سید جواد مولانا به همراه دهها تن از نویسندگان، شاعران، پژوهشگران و فعالان فرهنگی تبریز در اسفند ماه سال 1397 با صدور بیانیه ای روشنگرانه درباره ی برخی رویدادهای مرتبط با جامعه ی آذری های ایرانی ، بر لزوم پاسداشت وحدت ملی ، پرهیز از تفرقه و مقابله با قومگرایی و انتقال موضوعات و معضلات خارجی به داخل کشور از جمله معضل تکفیری گری و قره باغ تأکید کردند.

در این بیانیه موضوع قره باغ که اخیرا درباره ی آن جنجال تبلیغاتی در فضای مجازی ایجاد شده و روابط کشورمان با دولتهای برآمده در سرزمینهای جدا شده از ایران از جمله جمهوری های آذربایجان و ارمنستان مورد توجه واقع شده و ضمن حمایت از موضع شفاف و حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره ی موضوع قره باغ ، درباره ی برخی تحرکات مرتبط با وحدت ملی روشنگری شده است.

در این بیانیه ، از دولت باکو خواسته شده  که در مسیر روابط مردمی و روابط مرزنشینان مانع ایجاد نکند و زندانیان شیعه را آزاد کند.

متن کامل این بیانیه بدین شرح است :

 

بیانیه

بسم الله الرحمن الرحیم

وحدت ملی یا وحدت کلمه، رمز پیروزی ملت بزرگ ایران در آوردگاههای سخت و سهمگین، و ضامن امنیت و یکپارچگی کشور و آیینه ی اقتدار ملی ایرانیان است، رهبر معظم انقلاب بارها درباره ی آن سخن گفته و بر حفظ و تقویت آن تاکید ورزیده اند: «دشمن از وحدت ملی ناراضی است، می خواهد این وحدت ملی را از بین ببرد» و «سیاست دشمنان اسلام و مسلمین بر تفرقه قرار گرفته است» و «آن چیزی که می تواند جلوی تهاجم گستاخانه آمریکا را بگیرد، فقط و فقط وحدت ملی و وحدت کلمه است.»

با عنایت به اهمیت حیاتی وحدت ملی در استحکام موجودیت و تبلور اقتدار ملت ایران، سالهاست که دشمنان قسم خورده ی ایران عزیز یعنی آمریکا و دولتهای وابسته و عوامل داخلی اش برای تضعیف و تخریب وحدت ملی ما در تلاش و تکاپو هستند.

ایجاد جریانها و گروهک های خشن و خطرناک مانند جریانهای تکفیری- وهابی تروریستی یا گروهک های ایجاد شده بر مبنای تفکر قومگرایی و تجزیه طلبی مانند داعش، پژاک، جیش الظلم، الاهوازیه و گروهکهای پان ترکیستی تجزیه طلب در خارج از کشور، و حتی گروهک های پان ایرانیستی افراطی، و سعی بر انتقال و انتشار این گروهک ها و افکار و ایده های غیر انسانی و خشن و خونین و ضدوحدت ملی آنها به داخل و نقاط مختلف کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان و خوزستان و… بر اهل بصیرت و بینش آشکار است. این گروهکها در زمینه ای از فعالیتهای ضدفرهنگی و فکری و رسانه ای ایجاد شده اند که از سالها پیش توسط دشمنان ایران در قالب فعالیتهای متنوع از جمله فعالیتهای رسانه ای در داخل آغازشده است.

در آذربایجان نیز تلاش دشمنان برای ایجاد جریان تجزیه قومی و گسترش قومیت گرایی و در نتیجه برهم زدن آرامش و امنیت آذربایجان و تعبیر رؤیای شوم تبدیل آذربایجان ، این سنگر اسلام و مسلمین و انقلاب ، به میدان تقابل قومی و تجزیه طلبی و وحدت ستیزی از اوایل دهه هفتاد آغاز شد.

ایجاد جریان تجزیه قومی در آذربایجان – این پایگاه و خاستگاه حاکمیت شیعی و انقلاب اسلامی- به قدری برای دشمنان واجد اهمیت است که دولت و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا بدون واسطه وارد عمل شده و به ایجاد گروهک های مختلف و شبکه های تلویزیونی و رادیویی و فعالیت های گسترده سایبری توسط عناصر خود فروخته پرداخته اند. در داخل ایران نیز با پیشبرد پروژه ی نفوذ در قالب انتشار نشریات قومگرا،ایجاد موسسات و تشکلها، انتشاراتی ها، سایتها، کانالها و… برای ایجاد بحران قومیت از طریق تأثیرگذاری بر افکار عمومی و «ایجاد گفتمان قومی» در مقابل «گفتمان وحدت ملی یا گفتمان شیعی – ایرانی» فعالیت می کنند. انتقال برخی موضوعات و مسایل خارجی به داخل آذربایجان، که به زعم آنها می تواند در شکل گیری تفکر قومیت گرایی و پیوند با برخی دولتهای کوچک همجوار مؤثر واقع شود، پیوسته در دستور کار جریان تجزیه ی قومی و کارگردانان خارجی آنها بوده است.

یکی از موضوعات و مناقشات خارجی که تلاش گسترده ای برای انتقال آن به جامعه ی آذریهای ایران به عنوان محمل قومیت گرایی انجام شد، موضوع قره باغ و اختلافات میان دو جمهوری تازه تاسیس بود که بعد از فروپاشی شوروی هرکدام به عنوان یک کشور کوچک در همسایگی ایران شکل گرفتند. سرزمینهایی که این کشورها در آن پدید آمده اند، با عهدنامه های سیاه گلستان و ترکمانچای از خاک ایران جدا شده است، اما جمهوری اسلامی با سیاست اصولی خود، موجودیت هر دو کشور را به رسمیت شناخته است.

تلاش برای استفاده از محمل و سوژه ی قره باغ از خارج ، برای نفوذ در جامعه ی آذریهای ایران بعد از فروپاشی شوروی از طریق رسانه های خارجی ادامه داشته است. چنانکه در داخل نیز تبلیغ موضوع قره باغ، به طور مستمر در دستور کار عناصر و محافل بیگانه گرای قومی و رسانه های این محافل بوده است و علاوه بر تبلیغ رسانه ای و توزیع لوحهای فشرده در تیراژ وسیع و اقدامات دیگر ، حتی به کارهای عملیاتی نیز در این زمینه مبادرت شده است. در زمستان 84، عده ای از عناصر قومگرا با تجمع غیرقانونی در مقابل خلیفه گری ارامنه در تبریز و سردادن شعارهایی درباره ی قره باغ، سعی در تخریب ورودی خلیفه گری کردند که با برخورد قانونی و قاطع پلیس تبریز روبرو شدند. در حالی که در آن تاریخ ، نخست وزیر کنونی ارمنستان هنوز به قدرت نرسیده و به ایران سفر نکرده بود که گروهی آگاهانه یا ناآگاهانه به بهانه ی نصب یک نوشته ی مغایر با سیاست جمهوری اسلامی درباره ی قره باغ در ورزشگاهی در تهران، سیاست های جمهوری اسلامی در مورد حسن همجواری با همسایگان را زیر سوال برده و جنجال تبلیغاتی ایجاد کنند!

طی سالهای متعدد، سفارت دولت باکو با تشکیل جلسات و کنفرانسهای متعدد به مناسبتهای مختلف مانند مناسبت « روز خوجالی» در تقویم دولتی جمهوری آذربایجان، کوشیده است موضوع قره باغ را در رسانه ها و افکار عمومی ایران منتشر کند. این در حالی است که دولت باکو، مذاکرات مستمری را با دولت ارمنستان درباره ی موضوع پیش می برد و علاوه بر دیدارهای مکرر رؤسای جمهور ، حتی مقامات دولتی و اعضای تشکل های غیردولتی دو کشور، در راستای حل مسالمت آمیز و دوستانه ی موضوع، سفرهایی نیز به باکو و ایروان انجام داده اند! چنانکه وقتی وزیر کشور ارمنستان به باکو سفر کرد و چون عده ای از جوانان باکو در اعتراض به این سفر ، تجمع کردند ، با برخورد سخت پلیس جمهوری آذربایجان روبرو شدند!

در واقع دولت باکو، سیاست دوگانه ای را در موضوع قره باغ اتخاذ کرده است؛ از سویی به صورت رسمی و عینی ، سیاست مذاکره و رابطه و دیدارهای مکرر با مقامات ارمنستان و حتی سفرهای متقابل دنبال می شود و از سوی دیگر، تلاش می کند با تبلیغات غیرواقعی ، همواره کشور را در حال بحران و درگیری نشان داده و مخالفان داخلی را سرکوب کند ، و با کتمان استبداد و ناتوانی ها و ضعف خود در پرده ی موضوع و سوژه ی قره باغ  ، از این موضوع برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی ایرانیان ، بخصوص آذری ها سوءاستفاده کند.

در هر حال ، سیاست حل موضوع قره باغ از طریق مذاکره که دولتهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان درباره ی آن توافق کرده و به رضایت و تفاهم رسیده اند، با استقبال جمهوری اسلامی ایران روبرو شده است. چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار نخست وزیر ارمنستان با معظم له به صراحت بیان کردند؛حل موضوع قره باغ در گرو استمرار مذاکرات میان مقام های ارمنستان و جمهوری آذربایجان است و جمهوری اسلامی برای کمک به حل این مشکل آماده است.

بدیهی است که کمک جمهوری اسلامی به مذاکرات و حل موضوع قره باغ، مستلزم درخواست رسمی هر دو دولت از جمهوری اسلامی است نه تشکیل جلسات تبلیغی در سفارت و نصب بنر در ورزشگاه ارامنه و تجمع غیرقانونی در مقابل خلیفه گری!

یک طرف موضوع قره باغ ، جمهوری آذربایجان است که رهبر معظم انقلاب، مذهب مشترک را مهم ترین عامل در احساس قرابت و خویشاوندی جمهوری اسلامی ایران با مردم و مسئولان آذربایجان دانسته اند.

طرف دیگر این موضوع ، جمهوری ارمنستان است که اگر چه در دین و مذهب با جمهوری اسلامی متفاوت است ، اما مانند جمهوری آذربایجان ، صدها سال سابقه ی مشترک تاریخی و سرزمینی با ایران دارد و اکنون همسایه ی ایران است و رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر نخست وزیر ارمنستان با معظم له به صراحت بیان داشتند که: «ایران و ارمنستان هیچ گاه با یکدیگر مشکلی نداشته اند و ما طبق تعالیم اسلامی خود را موظف به حسن رفتار با همسایگان می دانیم.» همچنین مقام معظم رهبری به صورت شفاف اعلام کردند که روابط ایران و ارمنستان باید مستمر، مستحکم و دوستانه باشد.

انتظار می رفت که مطابق معمول، رسانه های باکو به بهانه ی سفر نخست وزیر ارمنستان به ایران، تبلیغات ضدایرانی خود را تشدید کنند، اما اینکه جنجالی تبلیغاتی پیرامون این سفر در داخل ایجاد شود،فاقد هر گونه وجاهت و واجد تبعات منفی در ایعاد مختلف است.

متاسفانه برخی ها به جای تبیین مواضع رهبر معظم انقلاب و سیاستهای اصولی جمهوری اسلامی، به بهانه ی اینکه ، نوشته ای با مضمون قره باغ در باشگاه هموطنان ارمنی در تهران نصب شده بود و اینکه وقت سفر نخست وزیر ارمنستان به ایران،قریب به روزی است که در تقویم دولت باکو، روز حادثه ی خوجالی نامیده شده ، تبلیغاتی با محتوای قومگرایی یا با مضامین اهانت آمیز نسبت به بخش هایی از دولت جمهوری اسلامی به راه انداختند. برخی نیز موضوع آزادی قره باغ را در کانون توجه قرار داده و حول آن تبلیغ کردند! در حالی که بدیهی است روابط مذاکراتی باکو – ایروان و پرونده ی قره باغ نه تحت تأثیریک نوشته ی نصب شده در فلان ورزشگاه قرار می گیرد و نه روابط جمهوری اسلامی به عنوان کشور مقتدر و مستقل و بزرگ ، با همسایگانش از جمله باکو و ایروان، تحت تأثیر تبلیغات فضای مجازی و مواضع نامتعادل و غیرمنطبق با واقعیات و مواضع رهبر معظم انقلاب واقع می شود.

اینگونه تبلیغات سامان یافته از سوی محافل رسانه ای جریان تجزیه ی قومی و رسانه ها و محافل خارجی از یکسو ، و از سوی دیگر توسط برخی مؤسسات یا چهره های داخلی ، نتیجه ای جز به حاشیه بردن مواضع و دیدگاههای رهبر معظم انقلاب درباره ی لزوم روابط مستحکم و مستمر و دوستانه میان ایران و ارمنستان در افکار عمومی، ایجادنگرش منفی نسبت به روابط همسایگی ایران با ارمنستان،القای مخالفت با سفر مقامات ارمنستان به ایران به افکار عمومی، متهم کردن برخی دستگاههای دولتی به تأثیرپذیری از لابی های بیگانه و برجسته کردن یک موضوع خارجی به مثابه ی ابزار تفکر ضد اسلامی قومگرایی در داخل کشور، کتمان سازی کمکهای گسترده جمهوری اسلامی به مردم جمهوری آذربایجان (در بحران قره باغ ، ایجاد ارتباط زمینی میان جمهوری آذربایجان و نخجوان، میلیونها دلار هزینه در مورد آوارگان، میلیونها دلار هزینه توسط کمیته امداد امام خمینی «ره» برای محرومین،لغو ویزا، اهدای میلیونها دلار مواد غذایی در سالهای سخت بعد از فروپاشی و…)  نداشته است . در مقابل کمکهای گسترده ی جمهوری اسلامی ، دولت باکو با عبور خط لوله ی باکو – جیهان از آذربایجان ایران که کوتاهترین و امن ترین مسیر بود و می توانست صدها شغل ایجاد کند،مخالفت کرد! و این خط لوله را از مسیر طولانی گرجستان به ترکیه برد! روابط خود را با دشمنان ایران و بخصوص رژیم صهیونیستی به حدی گسترش داد که این رژیم توانست از خاک جمهوری آذربایجان، پهبادهای اطلاعاتی به ایران بفرستد! با ایجاد مناسبتهای کاذب مانند  31دسامبر ، خود را دولت آذری های جهان و رییس جمهورشان را رییس آذریهای جهان معرفی کرد! اقدامات تجزیه طلبانه نسبت به اراضی ایران را ، علاوه بر رسانه ها، حتی در کتابهای درسی نیز جای داد و هنوز هم گروهکهای تجزیه طلب و ضد ایرانی مانند « فرقه دمکرات» در باکو فعالیت دارند!

بدیهی است ، آنچه در جریان تبلیغاتی ایجاد شده پیرامون سفر نخست وزیر ارمنستان به ایران ، به شدت مغفول واقع شده، مواضع حکیمانه رهبری درباره ی موضوع قره باغ و روابط با همسایگان از جمله ارمنستان و جمهوری آذربایجان، منافع ملی ایران و تطابق اقدامات و تحرکات انجام شده ی تبلیغاتی با منافع یک دولت خارجی است!

شگفتا، درحالی که دو طرف موضوع ، یعنی مقامات جمهوری آذربایجان و ارمنستان مشغول تداوم مذاکرات برای حل و فصل مسالمت آمیز موضوع هستند و بارها دیده شده که بر سر یک میز نشسته اند و در برابر دوربینها با هم دست داده اند، به دنبال سفر نخست وزیر ارمنستان به ایران ، جریانی از تبلیغات ایجاد می شود که گویی دولت جمهوری اسلامی باید روابط خود را با یک طرف موضوع محدود کند و از مواضع یک طرف دیگر، مبنی بر وقوع جنایت و کشتار و حتی نسل کشی دفاع کند!؟ در حالی که هر دو طرف همسایه ادعاهای مشابهی دارند! و در عین حال ، سرگرم گفتگو و مذاکره با همدیگر هستند و از چنان حوصله ای برخوردارند که با گذشت 25 سال از ترک جنگ و امضای توافق نامه ی آتش بس، همچنان مذاکره می کنند و عملا به آینده مذاکرات خوشبین اند، که اگر چنین نبود، حداقل مذاکرات و سفرهای متقابل انجام نمی دادند!

در این وضعیت چه معنی دارد که به جای تبعیت از مواضع حکیمانه ی رهبر معظم انقلاب ، حاشیه سازیهای بیمورد و غیرمنطبق با منافع ملی و مطابق میل دشمنان وحدت ملی ایجاد شود؟.. و تحت تأثیر تبلیغات ایجاد شده ، گاهی پیامی از نماینده ای در فضای مجازی منتشر شود که در آن حتی از لزوم حضور مسلحانه در قره باغ سخن گفته شود و فردی دیگر از لزوم برپایی نماز جمعه در آنجا سخن به میان آورد! رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در مصاحبه ای، یک مقام عالی نظام را به عنوان مدافع دولتی معرفی کند که سیاست مستمرش در تخریب مساجد و حمله به مجلس عزاداران حسینی و به شهادت رساندن جوانان مظلوم شیعه و رابطه با رژیم صهیونیستی بر همگان معلوم است!  و دولت ضد اسلامی باکو هم شادمان از این ماجرا، در کانال تلگرامی سفارت باکو در تهران «ویدئوهای مربوط به شعارهای بیگانه گرایانه در ورزشگاهی در تبریز» را به اشتراک می گذارد! (حاشیه های مستمر بیگانه گرایان و وحدت ستیزان پیرامون یک تیم فوتبال که در سایه ی ناتوانی مسئولان سالها ادامه دارد) جسارت و وقاحت و اقدام خارج از شئون سفارت باکو، البته در فضای تبلیغاتی ایجاد شده ی اخیر قابل ارزیابی است!

در همین حال، روزهای اخیر نیز، رسانه های باکو به بهانه سخنان رئیس جمهور کشورمان در سخنرانی 22 بهمن و اشاره به واقعیت تاریخی عهدنامه های ننگین گلستان و ترکمانچای و تعلق 17 شهر جدا شده قفقاز به ایران، تبلیغات گسترده ای علیه رئیس جمهور کشورمان راه انداخته اند. شایان ذکر است بارها رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در سخنرانی هایشان به عهدنامه گلستان و ترکمانچای و جدا شدن قفقاز از ایران اشاره کرده اند. واکنشهای عصبی رسانه های باکو به واقعیت تاریخی جدایی قفقاز از ایران ، گویی ناشی از هراسی است که از گرایش مردم جمهوری آذربایجان به ایران وجود دارد و به همین خاطر با کتمان واقعیت عهدنامه های سیاه گلستان و ترکمانچای ، تبلیغات پیرامون ایده های تفرقه انگیز درباره ی تبریز و آذربایجان در دستور کار آنان قرار می گیرد! این در حالی است که جمهوری اسلامی با تمام اقتدار و بزرگی ، بسیار نسبت به جمهوری آذربایجان که اکثریت مردمش شیعه اند ، عطوفت ورزیده است. اما این عطوفت نسبت به آن کشور یا دیگر همسایگان، نباید این تصور را در آنان ایجاد کند که می توانند با مسئله مهم «وحدت ملی» در ایران بازی کنند، خصوصا در آذربایجان که تجارب تاریخی ، پیشگامی اش در انقلابها وحضورش در خط مقدم دفاع از ایران و نظام اسلامی ، گواه بینش و بصیرت اوست.

در پایان، موارد زیر را مورد تأکید قرار می دهیم :

1-      پیرو آموزه های قرآنی و بیانات رهبر معظم انقلاب، پاسداشت وحدت ملی و وحدت کلمه و پرهیز از هرگونه تفرقه به عنوان رمز و کلید پیروزی، مهم ترین وظیفه ی مردم ، مسئولان و بخصوص نخبگان و رسانه هاست.

2-      تبلیغات رسانه های باکو علیه رئیس جمهور کشورمان را محکوم می کنیم و به دولت باکو یادآور می شویم که واقعیت های بزرگ تاریخی همچون جدا شدن ولایتهای قفقازی (باکو،ایروان، قره باغ، نخجوان و…) از ایران، قابل کتمان نیست.

3-      از مذاکره مستمری که میان دولتهای باکو و ایروان برای حل موضوع قره باغ در جریان است حمایت می کنیم و امیدواریم آتش بسی که از سال 1373 میان دو کشور برقرار شده ، به زودی به صلح دایمی و روابط گسترده ی دوستانه میان دو کشور منجر شود.

4-      سیاست دوگانه ی برخی دولتها از جمله امریکا و فرانسه در مورد قره باغ ، از مهم ترین عوامل طولانی شدن موضوع قره باغ است.در این کشورها، جمهوری خودخوانده قره باغ دفتر نمایندگی دایر کرده است و حتی مبادرت به صدور ویزا به گردشگران می کند! عدم لحاظ این موضوع در روابط دولت باکو با کشورهای یاد شده ، موجب تشویق و تداوم حیات دولت خودخوانده ی قره باغ است.

5-     از ارمنستان به عنوان کشور همسایه به جد خواهانیم که در گام اول برای صلح پایدار، پنج شهرستان حاشیه ی قره باغ را آزاد کند تا مذاکرات بین دو طرف موضوع ، در مسیر حرکت به نتایج عملی فعالتر شود.

6-    از مسوولان دولت جمهوری اسلامی به جد می خواهیم که قاطعانه با کسان یا وابستگان دولتهای بیگانه یا خود دولتهای خارجی که با انتقال مناقشات و موضوعات خارجی به داخل کشور، و ایجاد تفرقه ی قومی، می خواهند وحدت ملی را خدشه دار سازند ، مقابله کنند.

7-      از رسانه ها و چهره های دلسوز نظام و انقلاب، انتظار این است که از اتخاذ مواضع عجولانه و فاقد پشتوانه ی مطالعاتی در مورد برخی موضوعات مشترک مربوط به همسایگان پرهیز نموده و با نصب العین قرار دادن مواضع حکیمانه ی رهبری و توجه به منافع ملی، مواضعی اتخاذ کنند که با سیاست های اصولی و ارزشمند نظام جمهوری اسلامی هماهنگی داشته باشد.

8-      از دولت باکو می خواهیم در سیاست های ضد اسلامی و ضد اهل بیت (ع) خود، مانند ممنوعیت حجاب و نماز در اماکن دولتی، ممنوعیت عزاداری برای سید الشهدا «علیه السلام» ، کشتار و حبس جوانان شیعه و رابطه با رژیم صهیونیستی خودداری کند.

9-      دین و مذهب ، مادر فرهنگ است و به همین جهت اسلام و تشیع،مهمترین عامل احساس قرابت و نزدیکی میان مردم ایران ومردم جمهوری آذربایجان است.این احساس قرابت به حدی است که گویی ملت ایران و جمهوری آذربایجان، ملت واحدی به شمار می روند، این اندیشه و احساس به قدری قوی است که در برخی رسانه های ایران ، از جمهوری آذربایجان به «ایران شمالی» تعبیر می شود که بیانگر وحدت قلبی و فرهنگی با مردم جمهوری آذربایجان است.از این رو از دولت باکو می خواهیم مانع از روابط آسان و روان مردم جمهوری آذربایجان با ایران و بخصوص آذری های ایرانی ، و روابط بین مرزنشینان نشود. متاسفانه دولت باکو سفر مرزنشینان دو کشور در عمق 45 کیلومتری را مدتهاست که ممنوع کرده است. یا در حالی که جمهوری اسلامی سفر بدون روادید مردم جمهوری آذربایجان به ایران را محقق ساخته، هنوز هم دولت باکو از سفر بدون روادید ایرانیان به آن کشور جلوگیری می کند. بدیهی است که روابط گسترده بین مردم جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران ، از مهم ترین خواسته های مشترک مردم دو کشور است که می تواند منافع و برکات گسترده ای در پی داشته باشد.

10-   از دولت باکو مصرانه آزادی فعالان شیعه را می طلبیم. امیدواریم هر چه زودتر دکتر محسن صمداف، حجه الاسلام طالع باقراف و حاج آبگل سلیمان اف و دیگر زندانیان عقیدتی که در اعتراض به ممنوعیت حجاب و عزاداری سیدالشهدا« علیه السلام»زندانی شده اند، آزاد شوند.

 

نویسندگان،شاعران و فعالان فرهنگی تبریز

اسفندماه 1397