ویژه نامه عید سعید غدیر خم
واقعه غدیر
پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و سلم در سال دهم هجرت براى انجام فريضه وتعليم مراسم حجبه مكه عزيمت كرد. اين بار انجام اين فريضه با آخرين سال عمر پيامبر عزيز مصادف شد و از اين جهت آن را «حجة الوداع» ناميدند. افرادى كه به شوق همسفرى ويا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد وبيست هزار تخمين زده شدهاند.
مراسم حجبه پايان رسيد وپيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم راه مدينه را،در حالى كه گروهى انبوه او را بدرقه ميكردند وجز كسانى كه در مكه به او پيوسته بودند همگى در ركاب او بودند، در پيش گرفت. چون كاروان به پهنه بى آبى به نام «غدير خم» رسيد كه در سه ميلى «جحفه» (1) قرار دارد، پيك وحى فرود آمد وبه پيامبر فرمان توقف داد. پيامبر نيز دستور داد كه همه از حركتباز ايستند وبازماندگان فرا رسند.
كاروانيان از توقف ناگهانى وبه ظاهر بى موقع پيامبر در اين منطقه بى آب، آن هم در نيمروزى گرم كه حرارت آفتاب بسيار سوزنده وزمين تفتيده بود، در شگفت ماندند.مردم با خود مىگفتند: فرمان بزرگى از جانب خدا رسيده است ودر اهميت فرمان همين بس كه به پيامبر ماموريت داده است كه در اين وضع نامساعد همه را از حركتباز دارد وفرمان خدا را ابلاغ كند.
فرمان خدا به رسول گرامى طى آيه زير نازل شد:
يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس .(مائده:67)
«اى پيامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده استبه مردم برسان واگر نرسانى رسالتخداى را بجا نياوردهاى; و خداوند تو را از گزند مردم حفظ مىكند».
دقت در مضمون آيه ما را به نكات زير هدايت مىكند:
اولا: فرمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم براى ابلاغ آن مامور شده بود آنچنان خطير و عظيم بود كه هرگاه پيامبر (بر فرض محال) در رساندن آن ترسى به خود راه مىداد و آن را ابلاغ نمىكرد رسالت الهى خود را انجام نداده بود، بلكه با انجام اين ماموريت رسالت وى تكميل مىشد.
به عبارت ديگر، هرگز مقصود از ما انزل اليك مجموع آيات قرآن و دستورهاى اسلامى نيست. زيرا ناگفته پيداست كه هرگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مجموع دستورهاى الهى را ابلاغ نكند رسالتخود را انجام نداده است ويك چنين امر بديهى نياز به نزول آيه ندارد.بلكه مقصود از آن، ابلاغ امر خاصى است كه ابلاغ آن مكمل رسالتشمرده مىشود وتا ابلاغ نشود وظيفهخطير رسالت رنگ كمال به خود نمىگيرد. بنابر اين، بايد مورد ماموريتيكى از اصول مهم اسلامى باشد كه با ديگر اصول وفروع اسلامى پيوستگى داشته پس از يگانگى خدا ورسالت پيامبر مهمترين مسئله شمرده شود.
ثانيا: از نظر محاسبات اجتماعى، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم احتمال مىداد كه در طريق انجام اين ماموريت ممكن است از جانب مردم آسيبى به او برسد وخداوند براى تقويت اراده او مىفرمايد:
و الله يعصمك من الناس .
اكنون بايد ديد از ميان احتمالاتى كه مفسران اسلامى در تعيين موضوع ماموريت دادهاند كدام به مضمون آيه نزديكتر است.
محدثان شيعه و همچنين سى تن از محدثان بزرگ اهل تسنن (2) بر آنند كه آيه در غدير خم نازل شده است وطى آن خدا به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ماموريت داده كه حضرت على عليه السلام را به عنوان «مولاى مؤمنان» معرفى كند.
ولايت و جانشينى امام پس از پيامبر از موضوعات خطير و پر اهميتى بود كه جا داشت ابلاغ آن مكمل رسالتباشد وخوددارى از بيان آن، مايه نقص در امر رسالتشمرده شود.
همچنين جا داشت كه پيامبر گرامى، از نظر محاسبات اجتماعى و سياسى، به خود خوف ورعبى راه دهد، زيرا وصايت وجانشينى شخصى مانند حضرت على عليه السلام كه بيش از سى وسه سال از عمر او نگذشته بود بر گروهى كه از نظر سن وسال از او به مراتب بالاتر بودند بسيار گران بود. (3) گذشته از اين، خون بسيارى از بستگان همين افراد كه دور پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را گرفته بودند در صحنههاى نبرد به دستحضرت على عليه السلام ريخته شده بود وحكومت چنين فردى بر مردمى كينه توز بسيار سختخواهد بود.
به علاوه، حضرت على عليه السلام پسر عمو و داماد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود وتعيين چنين فردى براى خلافت در نظر افراد كوتهبين به يك نوع تعصب فاميلى حمل مىشده است.
ولى به رغم اين زمينههاى نامساعد، اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلق گرفت كه پايدارى نهضت را با نصب حضرت على عليه السلام تضمين كند ورسالت جهانى پيامبر خويش را با تعيين رهبر وراهنماى پس از او تكميل سازد.
اكنون شرح واقعه غدير را پى مىگيريم:
آفتاب داغ نيمروز هجدهم ماه ذى الحجه بر سرزمين غدير خم به شدت مىتابيد وگروه انبوهى كه تاريخ تعداد آنها را از هفتاد هزار تا صد وبيست هزار ضبط كرده است در آن محل به فرمان پيامبر خدا فرود آمده بودند ودر انتظار حادثه تاريخى آن روز به سر مىبردند، در حالى كه از شدت گرما رداها را به دو نيم كرده، نيمى بر سر ونيم ديگر را زير پا انداخته بودند.
در آن لحظات حساس، طنين اذان ظهر سراسر بيابان را فرا گرفت ونداى تكبير مؤذن بلند شد. مردم خود را براى اداى نماز ظهر آماده كردند وپيامبر نماز ظهر را با آن اجتماع پرشكوه، كه سرزمين غدير نظير آن را هرگز به خاطر نداشت، بجا آورد وسپس به ميان جميعت آمد وبر منبر بلندى كه از جهاز شتران ترتيب يافته بود قرار گرفت وبا صداى بلند خطبهاى به شرح زير ايراد كرد:
ستايش از آن خداست.از او يارى مىخواهيم وبه او ايمان داريم وبر او توكل مىكنيم واز شر نفسهاى خويش وبدى كردارهايمان به خدايى پناه مىبريم كه جز او براى گمراهان هادى وراهنمايى نيست; خدايى كه هركس را هدايت كرد براى او گمراه كنندهاى نيست. گواهى مىدهيم كه خدايى جز او نيست ومحمد بنده خدا وفرستاده اوست.
هان اى مردم، نزديك است كه من دعوت حق را لبيك گويم و از ميان شما بروم. ومن مسئولم و شما نيز مسئول هستيد. در باره من چه فكر مىكنيد؟
ياران پيامبر گفتند: گواهى مىدهيم كه تو آيين خدا را تبليغ كردى ونسبتبه ما خيرخواهى ونصيحت كردى ودر اين راه بسيار كوشيدى خداوند به تو پاداش نيك بدهد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم، وقتى مجددا آرامش بر جمعيتحكمفرما شد، فرمود:
آيا شما گواهى نمىدهيد كه جز خدا، خدايى نيست ومحمد بنده خدا وپيامبر اوست؟ بهشت ودوزخ ومرگ حق است وروز رستاخيز بدون شك فرا خواهد رسيد وخداوند كسانى را كه در خاك پنهان شدهاند زنده خواهد كرد؟
ياران پيامبر گفتند: آرى، آرى، گواهى مىدهيم.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ادامه داد:
من در ميان شما دو چيز گرانبها به يادگار مىگذارم; چگونه با آنها معامله خواهيد كرد؟ناشناسى پرسيد: مقصود از اين دو چيز گرانبها چيست؟
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
ثقل اكبر كتاب خداست كه يك طرف آن در دستخدا وطرف ديگرش در دستشماست. به كتاب او چنگ بزنيد تا گمراه نشويد. وثقل اصغر عترت واهل بيت من است. خدايم به من خبر داده كه دو يادگار من تا روز رستاخيز از هم جدا نمىشوند.
هان اى مردم،بركتاب خدا وعترت من پيشى نگيريد واز آن دو عقب نمانيد تا نابود نشويد.
در اين موقع پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دستحضرت على عليه السلام را گرفت و بالا برد، تا جايى كه سفيدى زير بغل او بر همه مردم نمايان شد وهمه حضرت على عليه السلام را در كنار پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ديدند و او را به خوبى شناختند ودريافتند كه مقصود از اين اجتماع مسئلهاى است كه مربوط به حضرت على عليه السلام است و همگى با ولع خاصى آماده شدند كه به سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم گوش فرا دهند.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
هان اى مردم، سزاوارترين فرد بر مؤمنان از خود آنان كيست؟
ياران پيامبر پاسخ دادند:خداوند و پيامبر او بهتر مىدانند.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ادامه داد:
خداوند مولاى من و من مولاى مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان اولى وسزاوارترم. هان اى مردم،«هر كس كه من مولا و رهبر او هستم، على هم مولا ورهبر اوست».
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم اين جمله آخر را سه بار تكرار كرد (4) وسپس ادامه داد:
پروردگارا، دوستبدار كسى را كه على را دوستبدارد ودشمن بدار كسى را كه على را دشمن بدارد.خدايا، ياران على را يارى كن ودشمنان او را خوار وذليل گردان. پروردگارا، على را محور حق قرار ده.
سپس افزود:
لازم استحاضران به غايبان خبر دهند وديگران را از اين امر مطلع كنند.
هنوز اجتماع با شكوه به حال خود باقى بود كه فرشته وحى فرود آمد وبه پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و سلم بشارت داد كه خداوند امروز دين خود را تكميل كرد ونعمتخويش را بر مؤمنان بتمامه ارزانى داشت. (5)
در اين لحظه، صداى تكبير پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بلند شد وفرمود:
خدا را سپاسگزارم كه دين خود را كامل كرد و نعمتخود را به پايان رسانيد واز رسالت من و ولايت على پس از من خشنود شد.
پيامبر از جايگاه خود فرود آمد وياران او، دسته دسته، به حضرت على عليه السلام تبريك مىگفتند واو را مولاى خود ومولاى هر مرد وزن مؤمنى مىخواندند. در اين موقع حسان بن ثابت، شاعر رسول خدا، برخاست واين واقعه بزرگ تاريخى را در قالب شعرى با شكوه ريخت وبه آن رنگ جاودانى بخشيد. از چكامه معروف او فقط به ترجمه دو بيت مىپردازيم:
پيامبر به حضرت على فرمود:برخيز كه من تو را به پيشوايى مردم وراهنمايى آنان پس از خود برگزيدم.هر كس كه من مولاى او هستم، على نيز مولاى او است. مردم! بر شما لازم است از پيروان راستين ودوستداران واقعى على باشيد. (6)
آنچه نگارش يافتخلاصه اين واقعه بزرگ تاريخى بود كه در مدارك دانشمندان اهل تسنن وارد شده است. در كتابهاى شيعه اين واقعه به طور گستردهتر بيان شده است. مرحوم طبرسى در كتاب احتجاج (7) خطبه مشروحى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل مىكند كه علاقهمندان مىتوانند به آن كتاب مراجعه كنند.
واقعه غدير هرگز فراموش نمی شود
اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلق گرفته است كه واقعه تاريخى غدير در تمام قرون واعصار، به صورت زنده در دلها وبه صورت مكتوب در اسناد وكتب، بماند ودر هر عصر وزمانى نويسندگان اسلامى در كتابهاى تفسيروحديث وكلام وتاريخ از آن سخن بگويند وگويندگان مذهبى در مجالس وعظ وخطابه در باره آن داد سخن دهند وآن را از فضايل غير قابل انكار حضرت على عليه السلام بشمارند. نه تنها خطبا وگويندگان، بلكه شعرا وسرايندگان بسيارى از اين واقعه الهام گرفتهاند وذوق ادبى خود را از تامل در زمينه اين حادثه واز اخلاص نسبتبه صاحب ولايت مشتعل ساختهاند وعاليترين قطعات را به صورت هاى گوناگون وبه زبانهاى مختلف از خود به يادگار نهادهاند.
از اين جهت، كمتر واقعه تاريخى همچون رويداد غدير مورد توجه دانشمندان، اعم از محدث ومفسرومتكلم وفيلسوف وخطيب وشاعر ومورخ وسيره نويس، قرار گرفته است وتا اين اندازه در باره آن عنايت مبذول شده است.
يكى از علل جاودانى بودن اين حديث، نزول دو آيه از آيات قرآن كريم در باره اين واقعه است (8) وتا روزى كه قرآن باقى است اين واقعه تاريخى نيز باقى خواهد بود واز خاطرها محو نخواهد شد.
جامعه اسلامى در اعصار ديرينه آن را يكى از اعياد مذهبى مى شمردهاند وشيعيان هم اكنون نيز اين روز را عيد مىگيرند ومراسمى را كه در ديگر اعياد اسلامى برپا مىدارند در اين روز نيز انجام مىدهند.
از مراجعه به تاريخ به خوبى استفاده مىشود كه روز هجدهم ذى الحجة الحرام در ميان مسلمانان به نام روز عيد غدير معروف بوده است، تا آنجا كه ابن خلكان در باره مستعلى بن المستنصر مىگويد:در سال487 هجرى در روز عيد غدير كه روز هجدهم ذى الحجة الحرام است مردم با او بيعت كردند. (9) والعبيدى در باره المستنصر بالله مىنويسد:وى در سال487 هجرى، دوازده شب به آخر ماه ذى الحجه باقى مانده بود كه درگذشت. اين شب همان شب هجدهم ذى الحجه، شب عيد غدير است. (10)
نه تنها ابن خلكان اين شب را شب عيد غدير مىنامد، بلكه مسعودى (11) وثعالبى (12) نيز اين شب را از شبهاى معروف در ميان امت اسلامى شمردهاند.
ريشه اين عيد اسلامى به خود روز غدير باز مىگردد، زيرا در آن روز پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به مهاجرين وانصار، بلكه به همسران خود، دستور داد كه بر على عليه السلام وارد شوند وبه او در مورد چنين فضيلتبزرگى تبريك بگويند.زيد بن ارقم مىگويد:نخستين كسانى از مهاجرين كه با على دست دادند ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه وزبير بودند ومراسم تبريك وبيعت تا مغرب ادامه داشت.
در اهميت اين رويداد تاريخى همين اندازه كافى است كه صدوده نفر صحابى حديث غدير را نقل كردهاند. البته اين مطلب به معنى آن نيست كه از آن گروه زياد تنها همين تعداد حادثه را نقل كردهاند، بلكه تنها در كتابهاى دانشمندان اهل تسنن نام صد و ده تن به چشم مىخورد. درست است كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سخنان خود را در اجتماع صد هزار نفرى القاء كرد، ولى گروه زيادى از آنان از نقاط دور دستحجاز بودند واز آنان حديثى نقل نشده است. گروهى از آنان نيز كه اين واقعه را نقل كردهاند تاريخ موفق به درج آن نشده است واگر هم درج كرده به دست ما نرسيده است.
در قرن دوم هجرى، كه عصر«تابعان» است، هشتاد ونه تن از آنان، به نقل اين حديث پرداختهاند.
راويان حديث در قرنهاى بعد همگى از علما ودانشمندان اهل تسنن هستند وسيصد وشصت تن از آنان اين حديث را در كتابهاى خود آوردهاند وگروه زيادى به صحت واستوارى آن اعتراف كردهاند.
در قرن سوم نود ودو دانشمند، در قرن چهارم چهل وسه، در قرن پنجم بيست وچهار، در قرن ششم بيست، در قرن هفتم بيست ويك، در قرن هشتم هجده، در قرن نهم شانزده، در قرن دهم چهارده، در قرن يازدهم دوازده، در قرن دوازدهم سيزده، در قرن سيزدهم دوازده ودر قرن چهاردهم بيست دانشمند اين حديث را نقل كردهاند.
گروهى نيز تنها به نقل حديث اكتفا نكردهاند بلكه در باره اسناد ومفاد آن مستقلا كتابهايى نوشتهاند.
طبرى، مورخ بزرگ اسلامى، كتابى به نام «الولاية في طريق حديث الغدير» نوشته، اين حديث را از متجاوز از هفتاد طريق از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده است.
ابن عقده كوفى در رساله «ولايت» اين حديث را از صد وپنج تن نقل كرده است.
ابوبكر محمد بن عمر بغدادى، معروف به جعانى، اين حديث را از بيست وپنج طريق نقل كرده است.
تعداد كسانى كه مستقلا پيرامون خصوصيات اين واقعه تاريخى كتاب نوشتهاند بيست وشش نفر است.
دانشمندان شيعه در باره اين واقعه بزرگ كتابهاى ارزندهاى نوشتهاند كه جامعتر از همه كتاب تاريخى «الغدير» است كه به خامه تواناى نويسندهنامى اسلامى علامه مجاهد مرحوم آية الله امينى نگارش يافته است ودر تحرير اين بخش از زندگانى امام على عليه السلام ازاين كتاب شريف استفاده فراوانى به عمل آمد.
پىنوشتها:
1- جحفه در چند ميلى«رابغ» بر سر راه مدينه واقع است ويكى ازميقاتهاى حجاج است.
2- مرحوم علامه امينى نام وخصوصيات اين سى تن را در اثر نفيس خود «الغدير» (ج1، ص196 تا209) به طور مبسوط بيان كرده است. كه در ميان آنان نام افرادى مانند طبرى، ابو نعيم اصفهانى، ابن عساكر، ابو اسحاق حموينى، جلال الدين سيوطى به چشم مىخورد و از ميان صحابه پيامبر از ابن عباس وابو سعيد خدرى وبراء بن عازب نام برده شده است.
3- خصوصا بر اعرابى كه همواره مناصب مهم را شايسته پيران قبايل مىدانستند وبر اى جوانان، به بهانه اينكه بى تجربهاند، وقعى قائل نبودند. لذا هنگامى كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم عتاب بن اسيد را به فرماندارى مكه واسامة بن زيد را به فرماندهى سپاه عازم به تبوك منصوب كرد از طرف جمعى از اصحاب وپيروان خود مورد اعتراض قرار گرفت.
4- بنا به نقل احمد بن حنبل در مسند او، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اين جمله را چهار بار تكرار كرد.
5- اليوم اكملت لكم دينكم واتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا .(سوره مائده، آيه3).
6- فقال له قم يا علي فانني فمن كنت مولاه فهذا وليه رضيتك من بعدي اماما وهاديا فكونوا له اتباع صدق مواليا
7- احتجاج طبرسى، ج1، صص84- 71، چاپ نجف.
8- آيات3و67 سوره مائده.
9- وفيات الاعيان، ج1، ص 60 وج2، ص223.
10- وفيات الاعيان، ج1، ص 60 وج2، ص223.
11- التنبيه والاشراف، ص 822
12- ثمار القلوب، ص 511.
خطبه غدیر
به نام خداوند بخشاینده مهربان
حمد و ثنای الهی
ستایش خداوندی را که در یگانگی، والا و در بیهمتایی، نزدیک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال آن که او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که پیوسته بوده و ستودهای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و گستراننده گستره شدهها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بیاندازه پاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روحالقدس و نسبت به هر آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر دیدهای را میبیند، و هیچ دیدهای را توان دیدار او نیست.
بزرگوار و بردبار و بخشندهایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.
در اجرای کیفر مجرمان شتاب نمیکند و به عذابی که در خور آنند تعجیل نمینماید. به اسرار نهان و به سویداء سینهها آگاه است و هیچ رازی از او پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمیافکند.
بر همه اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و حکیم و والاتر از آن که به دیدهها مشهود گردد ولیکن او هر دیدهای را در مییابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است.
خداوند، بزرگوار و بردبار و بخشندهایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.
به دیده هیچ بیننده در نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست مگر به همان مقدار که خود (عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.
و گواهی میدهم او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.
فرمانش بی مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.
موجودات را بی آنکه نمونهای از پیش داشته باشد، ابتکار و خلقت فرمود و بدون کمک هیچ یاوری آنها را بیافرید و در این هنگامه نه او را رنجی و نه نیازی به چاره سازی بود. به ایجاد خلق اراده نموده پس خلق، خلعت هستی یافتند و (به نور وجودش) آشکار شدند. پس اوست خدایی که معبودی جز او نیست، آن (خدایی) که به صنع خود، اتقان و استواری داد و در مصنوع خود، حسن و زیبایی نهاد. دادگریست که هرگز ستم نکند و بزرگواریست که کلیه امور به او باز میگردد.
و گواهی میدهم اوست که هستی در برابر قدرتش فروتن و در مقابل هیبتش سرافکنده و تسلیم است.
اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.
از جبرئیل خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون میدانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسدهجویی گنه آلودگان و نیرنگبازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفتهاند، آگاهی داشتم
نه او را ضدّی است و نه شریکی. یکتای بی نیاز است. نه کسی زاده اوست و نه او زاده کسی و نه احدی همتا و مانند وی است معبودی یکتا و پروردگاری ارجمند است هر چه خواهد کند و ارادهاش بر جهان فرمانرواست. او بر هر چیز و به شمار همه چیز آگاه است. مرگ و زندگی، نیازمندی و بی نیازی به اراده او و خنده و گریه و منع و عطا به خواست اوست.
ملک و سلطنت، از آن او و ثنا و ستایش، ویژه او و خیر و نیکی به خواست اوست و اوست که بر هر کاری تواناست. شب را در روز، و روز را در شب فرو میبرد و خدایی جز او نیست. خدایی بس ارجمند و بسی بخشاینده. به خواهش بندگان، پاسخ میدهد و صاحب بخشش و عطای بزرگ است. به شمار نَفَس جانداران آگاه و پروردگار پری و آدمی است.
اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.
کاری بر او دشوار نیست و ناله فریادخواهان او را به کاری وادار و ناگزیر نمیسازد به ستوه نیاورد او را اصرار اصرار کنندگان. نگهبان نیکان و توفیق بخش رستگان و سَروَر جهانیان است و آفریدگان را سزد که به هر حال، در خوشی و سختی و در شدت و راحت سپاس او گویند و ستایش او کنند.
و اینک من، در هر دشواری و راحت و در هر سختی و سستی ستایشگر اویم و به او و فرشتگان و فرستادگان و کتب آسمانیش، ایمان دارم.
فرمانش را به جان شنوده و فرمان بردارم و در هر کار که او را خشنود و راضی سازد، شتابندهام. به قضا و حکمش سر تسلیم دارم و به اطاعت فرمانهایش مشتاق و از عقوبت و مجازاتش سخت در هراسم که اوست خداوندی که از حیلهاش، ایمن نتوان نشست با آن که از ستمش جای هیچ بیم و نگرانی نیست. اعتراف میکنم که بنده اویم و گواهی میدهم که او پرورنده و پروردگار من است و آنچه را که به من وحی فرموده، به مردم ابلاغ خواهم کرد. مبادا که به سبب مسامحه در انجام وظیفه تبلیغ، کوبه عذاب حق بر من فرود آید، عذابی که هیچ قدرتی را توانایی دفع آن نباشد که چه بزرگ است نیرنگ او.
فرمان الهی
نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که: «اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستادهام کوتاهی کنی، در حقیقت، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکردهای» و هم او – تبارک و تعالی – حفظ و نگهداری مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کنندهای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ. ای مردم! من در ابلاغ آنچه که بر حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهی نکردهام و هم اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشته وحی خدا – جبرئیل- سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم، که علی بن ابیطالب، برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسی داشت، با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولش، علی، ولیّ و صاحب اختیار شماست و پیش از این هم خداوند در این مورد آیهای دیگر از قرآن را نازل فرموده:
«إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ.»
علی بن ابیطالب، همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع، به نیازمند، صدقه داده است و او در هر حالی رضای خدا را میجوید.
از جبرئیل خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون میدانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسدهجویی گنه آلودگان و نیرنگبازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفتهاند، آگاهی داشتم؛ همانها که خداوند، در قرآن کریم، وصفشان کرده است:
«یَقُولُونَ بِألسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلُوبِهِم وَ یَحسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَاللهِ عَظیمً.» هنوز آن آزارها که این گروه بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبردهام، تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوان علی با من و توجهی که به او داشتم، به عیبجویی من برخاستند و مرا زودباور که هر چه میشنود، بیاندیشه میپذیرد، خواندند تا آنکه خداوند عزّوجلّ، این آیه را نازل فرمود:
«وَ مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَیرٌ لَکُم یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ.»
من هم اکنون میتوانم یک یک از این گروه را به نام و نشان، معرفی کنم؛ لیکن به خدا سوگند که من در مورد این افراد بزرگوارانه رفتار کرده و میکنم.
ای مردم! بدانید که خداوند، علی بن ابیطالب را ولیّ و صاحب اختیار شما معیّن فرموده و او را امام و پیشوای واجبالاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزادهای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موّحدی، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازمالاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علی (علیه السلام) به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی نماید، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود.
ولی اینها همه خدای را از من راضی نمیسازد مگر آنکه وظیفه خود را در مورد مأموریتی که از آیه شریفه «یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أنزِلَ إِلَیکَ …» یافتهام، به انجام برسانم.
‘حال که چنین است پس …’
اعلام رسمی ولایت
ای مردم! بدانید که خداوند، علی بن ابیطالب را ولیّ و صاحب اختیار شما معیّن فرموده و او را امام و پیشوای واجبالاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزادهای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موّحدی، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازمالاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علی (علیه السلام) به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی نماید، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود.
مؤمن کسی است که به علی (علیه السلام) ایمان آورد و او را تصدیق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کسانی است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطیع و تسلیم باشند.
ای مردم! این آخرین بار است که مرا در این موقعیّت، دیدار میکنید، پس گوش فرا دارید و به سخنانم دل سپارید و دستور پروردگارتان را فرمان برید.
ای مردم! علی(علیه السلام) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی میدهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛ هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.
خداوند عزّوجلّ، پروردگار و ولیّ و صاحب اختیار و خداوندگار شماست و گذشته از او و پیامبرش – محمّد (صلی الله علیه و آله) – همین من که اکنون به پا خاسته و با شما سخن میگویم سپس بعد از من علی(علیه السلام) به امر خدا بر شما سمت ولایت و صاحب اختیاری دارد و پس از او امامت و پیشوایی تا روز واپسین و تا آن هنگام که خدا و پیامبرش را دیدار خواهید کرد، در ذرّیه و نسل من که از پشت علی(علیه السلام) هستند، قرار خواهد داشت.
مؤمن کسی است که به علی (علیه السلام) ایمان آورد و او را تصدیق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کسانی است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطیع و تسلیم باشند.
جز آنچه خداوند، حلال کرده، حلال نیست و جز آنچه خداوند حرام فرموده حرام نیست و پروردگار، هر حلال و حرامی را به من معرفی کرده است و من نیز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش، تعلیم نموده است، به علی(علیه السلام) آموختهام.
ای مردم! دانشی نیست که خداوند به من تعلیم نکرده باشد، و من نیز هر چه که تعلیم گرفتهام به علی(علیه السلام)، این امام پرهیزگاران و پارسایان آموختهام و دیگر دانشی نیست مگر آنکه به علی(علیه السلام) تعلیم کردهام و اوست امام و راهنمای آشکار.
ای مردم! مبادا که نسبت به او راه ضلالت و گمراهی سپرید و مبادا که از او روی برتابید و مبادا که از ولایت و سرپرستی او و از اوامر و فرمانهایش به تکبّر، سر باز زنید. اوست که هادی به حق و نابود کننده باطل است و از ناپسندیدهها بازتان میدارد. اوست که در راه خدا از سرزنش هیچ کس، پروا نمیکند و اوست نخستین کسی که به خدا و پیامبرش ایمان آورد و جان خویش را فدای رسول الله کرد، در آن هنگامهها که هیچ کس در کنار پیامبر باقی نماند، همچنان از او حمایت کرده و تنها رها ننمود و هم او بود که در آن روزگار که کسی را اندیشه پرستش و اطاعت خدا نبود، در کنار پیامبر، پروردگار خود را پرستش و عبادت میکرد.
ای مردم! علی را برتر و والاتر از هر کس بدانید که خدایش از همه، والاتر و برتر دانسته است! و به ولایت او تمکین کنید که خدایش به ولایت بر شما منصوب فرموده است.
ای مردم! علی(علیه السلام)، امام و پیشوا از جانب حق تعالی است و خداوند توبه منکران ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت و هرگز آنان را مشمول عنایت و مغفرت خویش، قرار نخواهد داد و خداوند، بر خود حتم و لازم فرموده که با آن کسانی که از فرمان علی(علیه السلام) سر بپیچند، چنین رفتار کند و پیوسته تا جهان، باقی و روزگار، در کار است، ایشان را در شکنجه و عذابی سخت و توان فرسا معذّب دارد. پس مبادا که از فرمانش معصیت کنید که به آتشی گرفتار خواهید شد که آدمی و سنگ، هیزم آنند و برای کافران فراهم گردیده است.
ای مردم! همه پیامبران پیشین و رسولان نخستین، مردم را به آمدن من بشارت دادهاند. من، خاتم پیامبران و رسولان خدایم و بر همه خلق آسمانها و زمینها حجّت و برهانم، هر کس در این امر، تردید کند، همچون کفّار جاهلیّت نخستین است و هر کس در سخنی از سخنان من شک نماید، در حقیقت، به تمام سخنان من شک کرده است و چنین کس، مستحق بلا و مستوجب آتش خواهد بود.
ای مردم! علی(علیه السلام) و آن پاکان از فرزندانم، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است، که هر یک، از دیگری خبر میدهد و هر کدام، دیگری را تأیید و تصدیق میکند؛ میان این دو ثقل و این دو امر گرانقدر، جدایی نخواهند بود تا آنکه، قیامت در کنار حوض، به من برسند. ایشان امنای حق در میان خلق و فرمانروایان او بر روی زمیناند.
ای مردم! خداوند متعال با این فضیلتها که بر من، مرحمت فرموده، بر من منّت نهاده و احسان کرده است (آری) خدایی جز او نیست و تا جهان، برقرار و روزگار پایدار است در هر حال ستایش و سپاس من، ویژه اوست.
جز آنچه خداوند، حلال کرده، حلال نیست و جز آنچه خداوند حرام فرموده حرام نیست و پروردگار، هر حلال و حرامی را به من معرفی کرده است و من نیز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش، تعلیم نموده است، به علی(علیه السلام) آموختهام.
ای مردم! علی(علیه السلام) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی میدهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛ هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.
هان. آگاه باشید که این سخنان را، به یقین، جبرئیل از سوی حق تعالی به من خبر داده و گفته است که: «هر کس با علی(علیه السلام) به عداوت و دشمنی برخیزد و ولایت و محبت او را در دل نگیرد، لعنت و خشم مرا نسبت به خود، فراهم کرده است»؛ پس هر کس باید که در کار خود بنگرد که برای فردای خود، چه آماده نموده است؛ پس باید که از مخالفت با علی(علیه السلام) سخت بر حذر باشید و مبادا که پس از ثابت قدمی، پایتان بلغزد که خداوند به هر چه کنید، آگاه است.ای مردم! علی(علیه السلام) همان کس است که خدا در کتاب مجید خود، به عنوان ‘جنب الله’ از او یاد کرده و از زبان مبتلایان به دوزخ، فرموده است: ‘یا حَسرَتا عَلی ما فرَّطتُ فی جَنبِ الله.’ای مردم! در قرآن به تدبر و تفکر، نظر کنید و در درک و فهم آیات آن بکوشید، و به محکمات آن توجه کنید و از متشابهاتش، پیروی نمایید.
به خدا سوگند، غیر از این مرد که هم اکنون دست او را گرفته و او را بر کشیدهام هرگز دیگری نیست که بتواند دستورات قرآن را برای شما روشن کند و تفسیر آیات آن را بیان نماید، همین مردی که اکنون بازوی او را گرفتهام و به شما اعلام میکنم که:
هر کس را من مولا و سرپرست و صاحب اختیارم، علی(علیه السلام) مولا و سرپرست و صاحب اختیار اوست؛ این مرد، علی بن ابیطالب است، برادر و وصی من است، که فرمان دوستی و ولایت او از جانب حق متعال بر من نازل گردیده است.
ای مردم! علی(علیه السلام)، امام و پیشوا از جانب حق تعالی است و خداوند توبه منکران ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت و هرگز آنان را مشمول عنایت و مغفرت خویش، قرار نخواهد داد و خداوند، بر خود حتم و لازم فرموده که با آن کسانی که از فرمان علی(علیه السلام) سر بپیچند، چنین رفتار کند و پیوسته تا جهان، باقی و روزگار، در کار است، ایشان را در شکنجه و عذابی سخت و توان فرسا معذّب دارد.
ای مردم! علی(علیه السلام) و آن پاکان از فرزندانم، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است، که هر یک، از دیگری خبر میدهد و هر کدام، دیگری را تأیید و تصدیق میکند؛ میان این دو ثقل و این دو امر گرانقدر، جدایی نخواهند بود تا آنکه، قیامت در کنار حوض، به من برسند. ایشان امنای حق در میان خلق و فرمانروایان او بر روی زمیناند.
به هوش باشید که من، آنچه لازم بود، گفتم. به هوش باشید که مطلب و مقصود را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم. توضیح دادم که این امر، به دستور خداوند بود و من نیز از سوی او (عزّوجلّ) به شما ابلاغ نمودم. به هوش باشید که عنوان (امیرالمؤمنین) بر کسی جز برادر من روا نیست و این سمت و مقام و فرمانروایی بر مسلمانان، پس از من، برای هیچ کس جز وی مجاز و حلال نیست.
معرفی علی بن ابیطالب (علیه السلام)
«رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این هنگام، بازوی علی(علیه السلام) بگرفت و او را بالا برده و به مردم نشان داد، تا آنجا که پاهای وی، محاذی زانوی پیامبر اكرم میرسید و پس از آن، به سخن ادامه داد»:
ای مردم! این علی(علیه السلام)، برادر و وصی من و مخزن علم و خلیفه و جانشین من است بر امّت. علی(علیهالسلام) مفسّر قرآن، کتاب خداست اوست که مردم را به حق دعوت میکند و اوست که به هر چه موجب رضا و خشنودی خداست، عمل کننده است.
اوست که دشمنان حق، در پیکار و ستیز و به فرمانبرداری و اطاعت از خدا، سختکوش و باز دارنده مردمان از معاصی و نافرمانیهاست. اوست خلیفه و جانشین رسول خدا، اوست امیر مؤمنان و پیشوا و هادی خلق خدا. اوست که به امر خدا قاتل ‘ناکثین’ و ‘قاسطین’ و ‘مارقین’ است. (پیشگویی پیامبر اكرم)
(ای مردم!) آنچه میگویم به فرمان پروردگارم میگویم و این خواست و دستور حق است که هیچ سخنی از او، به دست من تغییر و تبدیل نپذیرد؛ حال میگویم: خداوندا! هر کس که علی(علیهالسلام) دوست میدارد، دوست بدار و هر کس که با وی دشمن است، دشمن دار. خداوندا! هر کس که علی(علیه السلام) انکار کند، لعنت کن و آن کس که پذیرای حق او نباشد، به خشم و غضب خود، گرفتار ساز.
پیامبرتان، بهترین پیامبر و وصیّ او بهترین وصیّ و پسرانش بهترین اوصیاءاند.
ای مردم! ذریّه و نسل هر پیامبری از صلب خود اویند امّا ذریّه و نسل من از صلب علی(علیه السلام) هستند.
ای مردم! علی(علیه السلام) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی میدهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛ هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.
خداوندا! اگر اکنون، علی(علیه السلام)، ولیّ تو را به خلافت و جانشینی خود معیّن کردم و امری که موجب اكمال دین و اتمام نعمت تو بر این مردم است، بیان کردم، همه و همه به فرمان تو بود اینک تو پسندیدهای برای ایشان و فرمودی: «وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الإسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الآخِرة مِنَ الخاسِرینَ.»خداوندا! تو را گواه میگیرم و کافیست گواهی تو که من به وظایف تبلیغ و رسالت خود عمل کردم.
اهمیّت مسأله امامت
ای مردم! خداوند عزّوجلّ، کمال دین شما را در امامت و پیشوایی علی(علیه السلام) قرار داده است؛ پس هر کس که از او و جانشینان او از فرزندان من که از صلب اویند تا واپسین روز جهان پیروی و اطاعت نکند، به حبط و نابودی اعمال گرفتار گردیده و در آتش دوزخ، جاودانه، معذّب خواهد بود، نه دیگر عذابش تخفیف یابد و نه مهلت و فرصت نجاتی به او داده شود.
ای مردم! این علی(علیه السلام) است که مرا بیش از هر کس یاری کرده و از همه بر من سزاوارتر است. از تمام مردم به من نزدیکتر و از همه کس، نزد من محبوبتر و گرامیتر است.
خداوند عزّوجلّ و من از او راضی و خشنودیم. آیهای در قرآن مُشعِر به رضایت حق از بندگان، نازل نشده مگر آن که در شأن علی(علیه السلام) است و هر جا که خداوند مؤمنین را مخاطب قرار داده، در درجه نخست، نظر به او داشته است. آیه مدحی نیست مگر آنکه در مورد اوست و بهشتی که در سوره « هَل أتی علی الانسان» یاد شده، برای اوست، و در نزول آن دیگری جز او منظور نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده است.
ای مردم! علی(علیه السلام)، ناصر دین خدا و حامی پیامبر خداست، اوست پارسای پرهیزگار و طیّب و طاهر و رهنما و ره یافته.
پیامبرتان، بهترین پیامبر و وصیّ او بهترین وصیّ و پسرانش بهترین اوصیاءاند.
ای مردم! ذریّه و نسل هر پیامبری از صلب خود اویند امّا ذریّه و نسل من از صلب علی(علیه السلام) هستند.
خطر انحراف و کار شکنی
ای مردم! شیطان به حسادت، آدم را از بهشت بیرون کرد، پس مبادا که نسبت به علی(علیه السلام) حسد ورزید که اعمالتان یکسره باطل شود و به لغزش و انحراف درافتید؛ که آدم صفوت الله تنها به سبب یک معصیت، به زمین فرو افتاد؛ پس بر شماست که مراقب احوال خویشتن باشید. شما که در میانتان، دشمن خدا نیز هست.
(ای مردم!) جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی(علیه السلام) کینه نمیورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(علیه السلام) در دل نمیگیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(علیه السلام) ایمان نخواهند آورد و به خدا سوگند سوره «وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ …» در شأن علی(علیه السلام) نازل شده است. ای مردم! خدا را گواه میگیرم که در انجام وظایف رسالت فروگذار نکردم و بر پیامبر، جز ابلاغ فرمان حق، وظیفهای دیگر نیست.
به خدا سوگند، غیر از این مرد که هم اکنون دست او را گرفته و او را بر کشیدهام هرگز دیگری نیست که بتواند دستورات قرآن را برای شما روشن کند و تفسیر آیات آن را بیان نماید، همین مردی که اکنون بازوی او را گرفتهام و به شما اعلام میکنم که:
هر کس را من مولا و سرپرست و صاحب اختیارم، علی(علیه السلام) مولا و سرپرست و صاحب اختیار اوست؛ این مرد، علی بن ابیطالب است، برادر و وصی من است، که فرمان دوستی و ولایت او از جانب حق متعال بر من نازل گردیده است.
ای مردم! نسبت به خداوند آنچنان که شایسته است پرهیزگار باشید مبادا که جزء مسلمانی دیده از جهان فرو بندید.
ای مردم! به خدا و پیامبرش باور آرید و به نوری که با او نازل شده ایمان آورید، پیش از آنکه خشم خدای شما را فرو گیرد و به مجازات، رخسارتان به عقب باز گردانده شود.
ای مردم! من این ولایت را به عنوان امامت و ارث تا روز قیامت، در ذریه و نسل خود قرار دادم و با این کار وظیفهای را که به آن مأمور بودم، به پایان بردم تا بر هر حاضر و غایب و بر هر کس که شاید در این انجمن بوده و یا در این اجتماع حضور نداشته است و حتی بر آنان که هنوز از مادر متولد نشدهاند، حجّت تمام باشد.
ای مردم! این نور از جانب حق تعالی در من سرشته شده و بعد از آن در طینت علی(علیه السلام) و سپس در نسل او قرار داده شده تا آنگاه که نوبت به امام قائم، مهدی(عج) رسد و اوست که سرانجام، حق خدا و حقوق ما را از خواهد ستاند؛ که خداوند عزّوجلّ ما را بر تمام مقصران و دشمنان و مخالفان و خائنان و معصیت کاران و ستمگران حجت قرار داده است.
ای مردم! به شما اعلام خطر میکنم، به هوش باشید که من فرستاده خدا به سوی شمایم و پیش از من رسولانی آمده و رفتهاند، آیا اگر من نیز از جهان بروم و یا کشته شوم، به راه پیشینیان خود، باز میگردید؟! ولی هر آن کس که به عقب باز گردد و به جاهلیت اسلاف خود روی کند، زیانی به خداوند نخواهد رساند، امّا پروردگار، سپاسگزاران را پاداش نیکو مرحمت خواهد کرد.
ای مردم! بدانید که علی(علیه السلام) همان کسی است که متّصف و موصوف به سپاسگزاری و شکیبایی است و پس از او فرزندان من که از صلب اویند، به این صفات مزیّن و ممتازند.
ای مردم! مسلمانیِ خود را بر خداوند منّت منهید، که موجب خشم و غضب پروردگار بر شما گردد و عذابی از سوی او به شما رسد، زیرا که حق در کمین است.
ای مردم! چیزی نمیگذرد که پس از من امامان و سردمدارانی پدید آیند که خلق را به آتش و دوزخ فراخوانند اما این گروه را در روز قیامت یار و مددکاری نخواهد بود.
ای مردم! خدا و پیامبرش از این کسان، متنفّر و بیزارند.
ای مردم! اینان و پیروان و یارانشان، جملگی، در پستترین دوزخ گرفتار خواهند شد، و چه بد جایگاهی است دوزخ، برای این گروه که به تکبر گراییدهاند. هشدار باشید که اینان همان ‘یاران صحیفه’ اند (اما هر یک از شما باید که در نامه اعمال خود بنگرد گر چه مردم جر تنی چند، نامه عمل خود را از یاد بردهاند).
ای مردم! من این ولایت را به عنوان امامت و ارث تا روز قیامت، در ذریه و نسل خود قرار دادم و با این کار وظیفهای را که به آن مأمور بودم، به پایان بردم تا بر هر حاضر و غایب و بر هر کس که شاید در این انجمن بوده و یا در این اجتماع حضور نداشته است و حتی بر آنان که هنوز از مادر متولد نشدهاند، حجّت تمام باشد. باید که ماجرای امروز را حاضران به غائبان گزارش کنند و پدران به فرزندان تا واپسین روز خبر دهند. گر چه مدتی نخواهد گذشت که (عدهای) این امر را با غصب و ستم، از آنِ خود قرار خواهند داد و خدا آن غاصبان را لعنت کند و از رحمت خود، دور و مهجورشان سازد و در چنین حال، سزاوار این عذاب گردند که فرمود:
«سَنُفرِغُ لَکُم أیُّهَا الثَّقَلانَ یُرسَلُ عَلَیکُما شُواظٌ مِن نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنتَصِران.»
ای مردم! خداوند شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه پاک و پلید از یکدیگر ممتاز گردند و خدا شما را بر اسرار پنهان، آگاهی نداده و نخواهد داد.
ای مردم! سرزمینی نیست مگر آنکه خداوند، مردم آن را در اثر تکذیب حق، هلاک کرده و چنانکه خود به این معنی اشاره فرموده است: «وَ کَذلِکَ نُهلِکَ القُری وَ هِیَ ظالِمٌَ»به هوش باشید که عنوان (امیرالمؤمنین) بر کسی جز برادر من روا نیست و این سمت و مقام و فرمانروایی بر مسلمانان، پس از من، برای هیچ کس جز وی مجاز و حلال نیست.
و این علی(علیه السلام) امام و پیشوای شما و ولیّ و صاحب اختیار شماست. که خداوند، در مورد او تهدیدها و وعدهها کرده و خدا وعدههای خود را انجام خواهد داد.
ای مردم! پیش از شما، اکثر مردم نخستین به گمراهی رفتند و خداوند ایشان را هلاک نمود و هم اوست هلاک کننده گروههایی که از این پس میآیند، همچنانکه فرمود: «ألَم نُهلِکِ الأوَّلینَ، ثُمَّ نُتبِعُهُمُ الاخِرینَ، کَذلِکَ نَفعَلُ بِالمُجرِمینَ، وَیلٌ یَومئذٍ لِلمُکَذِّبینَ.»ای مردم! خداوند، مرا به پارهای از امور امر کرده و از پارهای دیگر نهی فرموده است و من نیز علی(علیهالسلام) را به آن امور، امر و نهی کردهام؛ پس در حقیقت، او اوامر و نواحی حق را از پروردگار خود اخذ نموده است؛ پس باید که به فرمان او گوش کنید تا از سلامت برخوردار گردید و دستورش را به اجرا گذارید تا به راه هدایت رفته باشید و از آنچه نهی میکند حذر کنید تا به رشد و کمال رسید و خویشتن را بدانگونه که خواست اوست، باز سازید و مبادا که راههای دیگر شما را از پیمودن راه و رویه او باز دارد.
ای مردم! صراط مستقیم خداوند منم و شما به رعایت آن مأمور شدهاید و پس از من، علی(علیهالسلام) و سپس فرزندانم که از صلب اویند امامان و پیشوایان شمایند که خلق را به راه راست هدایت میکنند و پیوسته روی به سوی حق دارند.
(پس از آن سوره حمد را تا پایان تلاوت کرد و به ادامه سخن پرداخت:)
ای مردم! این سوره (حمد) در شأن من و علی(علیه السلام) و فرزندانش فرود آمد و شامل ایشان میگردد همچنین مخصوص آنهاست، ایشان، اولیای خدایند که نه خوفی در دل دارند و نه اندوهی آزارشان دهد، بدانید که حزب الله پیروز است و در برابر، دشمنان علی، گروهی اهل شقاق و نفاق و کینه ورزانی متجاوز و برادران اهریمنند که به منظور فریب و نیرنگ، سخنان بی مغز و آمیخته به رنگ و ریا با یکدیگر نجوا میکنند.
معرفی دوستان و دشمنان
ای مردم! دوستداران علی(علیه السلام) و فرزندانش، مردمی اهل ایمانند که خداوند در کتاب خود از آنان بدینگونه یاد کرده است:
«لا تَجِدُ قَوماً یُؤمِنونَ بِاللهِ وَالیَومِ الاخِرِ یُوادُّونَ مَن حادَّ اللهَ وَ رَسُولَهَ … » (سوره مجادله، آیه 22) دوستداران علی و فرزندانش کسانی هستند که در دلهایشان ایمان نوشته شده ، و مدد نموده خداوند ایشان را به وسیله فرشتهای از سوی خودش و او وارد فرماید ایشان را در باغهایی که جاریست از زیر آنها نهرهایی و برای همیشه در آنجا میمانند. خداوند از ایشان راضی و ایشان از خداوند خشنودند.
ایشان حزب خدایند و آگاه باشید که حزب خدا رستگارانند!
خداوند عزّوجلّ در توصیف ایشان چنین فرموده است:
«الَّذینَ آمَنُوا وَ لَم یَلبَسُوا ایمانَهُم بِظُلمٍ أولئِکَ لَهُمُ الأمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ.»
و نیز میفرماید: «اینان در امن و امان، به بهشت داخل شوند و فرشتگان با فروتنی، سلامشان دهند و گویند: پاک و پاکیزهاید شما؛ پس جاودانه در بهشت ساکن شوید.»
آگاه باشید دوستان ایشان کسانی هستند که خداوند در توصیفشان در جای دیگر فرماید:
«ایشان، در امن و سلامت و بی حساب به بهشت وارد میشوند.»
(ای مردم!) جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی(علیه السلام) کینه نمیورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(علیه السلام) در دل نمیگیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(علیه السلام) ایمان نخواهند آورد و به خدا سوگند سوره «وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ …» در شأن علی(علیه السلام) نازل شده است.
و در مورد دشمنان ایشان فرموده است:
«آگاه باشید دشمنان آنها کسانی هستند که به دوزخ در میافتند و غریو جهنم را که میجوشد و میخروشد و صدایی که از سوخت و سوز آن برمیخیزد، میشنوند.»
خداوندا! هر کس که علی(علیهالسلام) دوست میدارد، دوست بدار و هر کس که با وی دشمن است، دشمن دار. خداوندا! هر کس که علی(علیه السلام) انکار کند، لعنت کن و آن کس که پذیرای حق او نباشد، به خشم و غضب خود، گرفتار ساز.
و نیز در قرآن آمده:
«کُلَّما دَخَلَت أمَّ?ٌ لَعَنَت أختَها .»
همچنین درباره دشمنان آنها فرموده است:
«کُلَّما ألقِیَ فیها فَوجُ سَألَهُم خَزَنَتُها ألَم یأتِکُم نَذیرٌ، قالوا بَلی قَد جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبنا وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللهُ مِن شَیءٍ إِن أنتُم إِلّا فی ضَلالٍ کَبیرٍ .»
آگاه باشید که دوستداران علی(علیه السلام) و فرزندانش به غیب ایمان دارند و از پروردگار خود در خشیت و هراسند. این گروه را اجر و پاداشی عظیم خواهد بود.
ای مردم! میان دوزخ و بهشت، تفاوتی بزرگ است.
دشمن ما همان است که خداوند او را مذمّت و لعنت فرموده و دوستدار ما مورد مدح و ستایش و محبّت پروردگار است.
ای مردم! من، منذر و ترسانندهام و علی هادی و رهنماست.
ای مردم! من، پیامبرم و علی، وصی من است.
معرفی حضرت مهدی (عج)
آگاه باشید البتّه! آخرین امام زمان قائمِ ‘مهدی’ است.
آگاه باشید او یاری کننده دین خداست.
آگاه باشید او انتقام گیرنده از ستمکاران است.
آگاه باشید او گشاینده دژهای استوار و ویرانگر قلعههای مستحکم است.
آگاه باشید او نابود کننده طوایف مشرک است.
آگاه باشید او منتقم خونهای ناحق ریخته اولیاء خداست.
آگاه باشید او حامی دین خداست.
آگاه باشید او جرعهنوش دریای ژرف حقایق و معانی است.
آگاه باشید او معرِّف هر صاحب فضیلتی است به برترینش و هر نادان بی فضیلتی است به نادانیش. آگاه باشید او برگزیده خدا و منتخب پروردگار عالم است.
آگاه باشید او وارث همه دانشها و محیط به همه علوم است.
آگاه باشید او خبر دهنده شئون خداوند و مراتب ایمان است.
آگاه باشید او رشید و رهسپار صراط مستقیم و استوار است.
آگاه باشید او آن کسی است که امور خلایق به او واگذار شده است.
آگاه باشید او آن کسی است که گذشتگان به ظهور وی بشارت دادهاند.
آگاه باشید او حجّت پایدار خداوند است که حجّت دیگری بعد از او نیست؛ زیرا حقّی نیست، که با او نباشد و نوری نیست که همراه او نباشد.
(ای مردم!) جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی(علیه السلام) کینه نمیورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(علیه السلام) در دل نمیگیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(علیه السلام) ایمان نخواهند آورد و به خدا سوگند سوره «وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ …» در شأن علی(علیه السلام) نازل شده است.
آگاه باشید اوست آنکه کسی بر او پیروز نمیشود و کسی را در برابر او نصرت نتوان کرد.
آگاه باشید که او ولّی خداست در گستره زمین و فرمانروای حق است در میان خلایق و امین خداست در پیدا و پنهان.
طرح مسئله بیعت
ای مردم! آنچه لازم بود به شما فهماندم و برایتان توضیح دادم و این علی(علیه السلام) است که پس از من، تعلیم و تفهیم شما را به عهده خواهد گرفت. آگاه باشید از شما میخواهم که پس از پایان خطابه (به نشان قبول و تمکین) نخست با من و سپس با علی(علیه السلام)، دست بیعت دهید و میثاق خود را استوار کنید.
بدانید که من به خداوند تعهّد سپردهام و علی(علیه السلام) در برابر من تعهّد و بیعت نموده است و من، اکنون، از سوی حق تعالی از شما میخواهم که با علی(علیه السلام) بیعت کنید و بدانید که هر کس بیعت خود را بشکند، به زیان خویش اقدام کرده است: «فَمَن نَکَثَ فإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ.»
حج
ای مردم! حج و صفا و مروه از شعائر الهی است.
«فَمَن حَجَّ أوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ أن یَطَّوَّفَ بِهِما.»
ای مردم! حج خانه خدا کنید که هیچ خاندانی نیست که به آن خانه وارد شود مگر آنکه بی نیاز گردد و هیچ خانوادهای از این خانه، رخ نتابیده، مگر آنکه به فقر و تهیدستی گرفتار آمده است. ای مردم! مؤمنی نیست که در آن موقف کریم بایستد مگر آنکه خداوند از معاصی گذشته او چشمپوشی میکند. پس آنگاه که حجَّش تمام شد زندگی و اعمال را از نو آغاز میکند.
ای مردم! زائران خانه خدا از سوی حق تعالی، مدد و نصرت میشوند و هزینه سفرشان در دنیا جبران و نیز اندوخته روز واپسین ایشان خواهد شد که خداوند، پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد فرمود.
ای مردم! خانه خدا را با اعتقاد کامل و با دقت و فهم درست زیارت کنید و مباد که بدون توبه و ترک گناهان گذشته خود، از آن مواقف شریف باز گردید.
من سخن خود را مجدداً تأکید میکنم که: نماز را به پای دارید و زکات بدهید، امر به معروف و نهی از منکر کنید اما بدانید که سرآغاز هر امر به معروف و نهی از منکری این است که فرامین مرا بپذیرید و حاضران، آن را به غائبان، اطلاع دهید و به اطاعت از اوامر من وادارشان کنید. و از مخالفت با آنها بر حذرشان سازید؛ زیرا که اینها دستور خداوند عزّوجلّ و فرمان من است، و بدانید که بدون امام معصوم (و بی معرفت او) امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر نیست.
باید که ماجرای امروز را حاضران به غائبان گزارش کنند و پدران به فرزندان تا واپسین روز خبر دهند. گر چه مدتی نخواهد گذشت که (عدهای) این امر را با غصب و ستم، از آنِ خود قرار خواهند داد و خدا آن غاصبان را لعنت کند و از رحمت خود، دور و مهجورشان سازد.
ای مردم! اقامه نماز و پرداخت زکات، باید بر طبق دستور پروردگار و به همان روش که او فرمان داده است، به عمل آید و چنانچه با گذشت زمان، کوتاهی کنید یا مسائل و معارف دین را فراموش نمائید، این علی(علیه السلام) ولیّ و سرپرست شما، مبیّن آن معارف و احکام برای شماست. همان که خداوند عزّوجلّ، او را پس از من برای شما منصوب کرده و هم امامانی که به جانشینی من و او از سوی حق تعالی تعیین گردیدهاند، پاسخگوی مسایل و مشکلات شما خواهند بود و بر آنچه نمیدانید آگاهتان خواهد کرد.
احکام الهی
آگاه باشید! حلال و حرام خدا، بیش از آن است که بتوانم یک به یک برشمارم و معرفی نمایم؛ چون چنین است، در یک کلام میگویم که به حلالها امر میکنم و از حرامها نهی مینمایم و به منظور توضیح و تبیین آنها، مأمور شدهام که از شما بیعت گیرم و دست تعهد و پیمان بفشارم که آنچه از سوی حق تعالی درباره امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام) و امامانی که از نسل من و علی(علیه السلام) به جهان خواهند آمد، پذیرفته باشید. و مهدی(عج)، قائم امامان و قاضی به حق تا روز واپسین خواهد بود.
ای مردم! هر عمل حلالی که به شما معرفی کردم و هر کار حرامی که از آن نهی نمودم، از گفته خود باز نمیگردم و آن را تغییر نخواهم داد. این امر را به خاطر بسپارید و هرگز فراموش مکنید و به دیگران نیز سفارش کنید، مباد احکام مرا دگرگون سازید.
آگاه باشید من سخن خود را مجدداً تأکید میکنم که: نماز را به پای دارید و زکات بدهید، امر به معروف و نهی از منکر کنید اما بدانید که سرآغاز هر امر به معروف و نهی از منکری این است که فرامین مرا بپذیرید و حاضران، آن را به غائبان، اطلاع دهید و به اطاعت از اوامر من وادارشان کنید. و از مخالفت با آنها بر حذرشان سازید؛ زیرا که اینها دستور خداوند عزّوجلّ و فرمان من است، و بدانید که بدون امام معصوم (و بی معرفت او) امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر نیست.
تنها راه هدایت
ای مردم! این قرآن است که امامان پس از علی(علیه السلام) را از فرزندان و از نسل او معرفی کرده و من نیز به شما توضیح دادم که علی از من و من از اویم. خداوند در کتاب خود فرموده است:
«وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فی عَقِبِهِ.»
و این علی(علیه السلام) امام و پیشوای شما و ولیّ و صاحب اختیار شماست. که خداوند، در مورد او تهدیدها و وعدهها کرده و خدا وعدههای خود را انجام خواهد داد.
و من نیز گفتم: ‘تا آن زمان که دست تمسک به دامن این دو امر گرانسنگ (یعنی کتاب خدا و عترت و خاندان من) زدهاید، هرگز به گمراهی و ضلالت دچار نخواهید شد.’
ای مردم! تقوا را پیشه خود کنید و به قیامت بیندیشید که خداوند متعال فرمود:
«إِنَّ زَلزَلةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیم.»
ای مردم! به مرگ بیندیشید و از حساب و میزان و محاکمه در پیشگاه پروردگار جهانیان غافل مباشید و ثواب و عقاب و پاداش و کیفر رستاخیز را از خاطر مبرید، که هر کس نیکی کند، پاداش یابد و هر کس دامن به بدی آلوده سازد، بهرهای از بهشت نخواهد داشت.
بیعت گرفتن
ای مردم! شما را از آن حد فزونتر است که بتوانید یک یک، با من دست بیعت دهید در حالی که به فرمان خدا، مأمورم که از زبان هر یک از شما اعتراف گیرم که منصب فرمانروایی و امارت بر مؤمنان را که برای علی(علیه السلام) قرار دادهام پذیرفتهاید و نیز (مأمورم که) در مورد قبول امامت و ولایت امامانی که از نسل من و صلب علی(علیه السلام) میباشند، اقرار و بیعت گیرم. حال که چنین است، همگان یک صدا و به زبان، بگویید: (ای رسول خدا!) آنچه که در ولایت و رهبری مطلق علی(علیه السلام) و امامان پس از وی که از صلب اویند از جانب حق تعالی به ما ابلاغ کردی، شنیدیم و در برابر آن مطیع و تسلیمیم و به آن امر راضی و خشنودیم! اینک ما به دل و جان و به زبان و دستمان، نسبت به قبول ولایت با تو بیعت میکنیم و پیمان میبندیم که با این اعتقاد، زندگی کنیم و با آن بمیریم و تا آن زمان که سر از خاک برداریم، به آن پایبند بوده و هرگز در آن تغییر و تبدیلی ندهیم و شک و تردیدی ننماییم و از سر پیمان خود برنخیزیم و از خدا و پیامبرش و امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام) و فرزندانش حسن و حسین و امامان دیگر که از صلب علی(علیه السلام) به جهان آیند، فرمان بریم.
ای مردم! فضایل و امتیازات علی بن ابیطالب و قدر و منزلتش نزد خداوند، که در کتاب خدا نازل شده، بیشتر از آن است که بتوانم در یک جلسه برایتان برشمرم؛ پس هر کس که از مناقب و فضایل او نزد شما مطلبی گوید، از او بپذیرید.
ای مردم! هر کس از خدا و پیامبر او و از علی(علیه السلام) و امامان و پیشوایانی که معرفی کردم، فرمان بَرَد، به رستگاری بزرگی نایل آمده است.(رستگاری بزرگ چیست؟)
ای مردم! مقام و منزلتی که حسن و حسین نزد خدا و رسول او دارند، گوشزدتان کرده و ابلاغ نموده و متوجهتان ساختم که این دو تن سرور جوانان اهل بهشتند و بعد از من که جدّ ایشانم و بعد از علی(علیه السلام)، منصب امامت خواهند داشت.
و (ای مردم!) بگویید: «در این امر، مطیع خدا و پیامبرش و علی(علیه السلام)، و حسنین و امامان پس از ایشانیم. تو (ای پیامبر) در مورد ولایت امیرالمؤمنین از دل و جان با ما عهد و میثاق بستی؛ از کسانی که توفیق مصافحه یافتند به دست، و از آنها که توفیق این کار نیافتند، از زبانشان بیعت گرفتی. پیمان نمودیم که دیگری را به جای این امر نگیریم و دل و جانمان به جانب دیگر روی ننماید. خدا را در این کار شاهد گرفتیم او به شهادت، کافی است و تو نیز (پیامبر) و همچنین همه مطیعان فرمان حق از حاضر و غائب و فرشتگان و جنود خدا و همه بندگان او را همگی را گواه و شاهد این امر کردیم و خدا از هر شاهدی بزرگتر است.»
ای مردم! صراط مستقیم خداوند منم و شما به رعایت آن مأمور شدهاید و پس از من، علی(علیهالسلام) و سپس فرزندانم که از صلب اویند امامان و پیشوایان شمایند که خلق را به راه راست هدایت میکنند و پیوسته روی به سوی حق دارند.
ای مردم! چه میگویید؟ خداوند، هر آوازی را میشنود و از سرّ و پنهان همه آگاه است. (بدانید) آن کس که به راه هدایت رود، به سود خود رفته و آن کس که به گمراهی گراید، تنها به زیان خویش اقدام کرده است. چرا که دست خدا فوق هر دستی و قدرتش برتر از هر قدرتی است.
ای مردم! از خدا بترسید و پرهیزگاری پیشه کنید و پیمان خود را با علی(علیه السلام) امیرالمؤمنین و با حسنین و امامان دیگر که کلمه طیبه باقیهاند، استوار نمایید. هر که در این امر، مکر پردازد خدایش به هلاکت در افکند و آن کس که بر عهد خود پای فشرده خدایش رحمت کند.
«فَمَن نَکَثَ فَإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ… .»
ای مردم! آنچه به شما گفتم، بازگویید و بر علی(علیه السلام)، با عنوان رسمی امیرالمؤمنین سلام دهید. بگویید: «پروردگارا دستورت را شنیدیم و اطاعت کردیم تا از مرحمت و مغفرت تو بهرهمند شویم که بازگشت همه به توست» و بگویید:
«سپاس خدای را که به این امر ما را هدایت و دلالت فرموده و اگر راهنمائیمان نمیکرد، ما، خود، به راه هدایت دست نمییافتیم.»
ای مردم! فضایل و امتیازات علی بن ابیطالب و قدر و منزلتش نزد خداوند، که در کتاب خدا نازل شده، بیشتر از آن است که بتوانم در یک جلسه برایتان برشمرم؛ پس هر کس که از مناقب و فضایل او نزد شما مطلبی گوید، از او بپذیرید.
ای مردم! هر کس از خدا و پیامبر او و از علی(علیه السلام) و امامان و پیشوایانی که معرفی کردم، فرمان بَرَد، به رستگاری بزرگی نایل آمده است.(رستگاری بزرگ چیست؟)
ای مردم! رستگاران، کسانی هستند که در بیعت با علی(علیه السلام) و پذیرش ولایت او و در ادای سلام بر وی به عنوان امیرالمؤمنین، مبادرت و سبقت جویند، اینان در بهشتِ نعمتها متنعّم خواهند بود.
ای مردم! سخنی گویید که موجب رضای خدا باشد: «فَإِن تَکفُرُوا أنتُم وَ مَن فِی الأرضِ جَمیعاً فَلَن یَضُرَّ اللهَ شَیئاً.»خداوندا! مردان و زنان با ایمان را بیامرز و کافران را به غضب خود گرفتار ساز و ستایش، خدای راست که پروردگار جهانیان است.
(در این هنگام مردم، فریاد برآوردند:)
فرمان خدا و پیامبر خدا را شنیدیم و با دل و زبان و دست مطیع و فرمانبرداریم. چون سخنان پیامبر، تمام شد، مردم بر گِرد آن حضرت و امیرالمؤمنین(علیه السلام) سخت ازدحام کردند و هر کس میخواست با ایشان، مصافحه و بیعت کند.
گویند نخستین کسی که موفق به مصافحه و بیعت شد، ابوبکر بود و پس از وی عمر و سپس عثمان بیعت کردند و به دنبال ایشان باقی مهاجران و انصار و دیگر مردمان، اقدام به بیعت کردند تا آنگاه که وقت نماز مغرب رسید. پیامبر در آن شب، نماز مغرب و عشا را پیوسته و در یک زمان به جای آورد.
در روایت است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) با هر گروه که به عنوان بیعت، مصافحه میکرد، میگفت: «ألحَمدُللهِ الَّذی فَضّلَنا عَلی جَمیعِ العالَمینَ؛ ستایش خدای را که ما را بر همه جهانیان امتیاز مرحمت فرمود.»
پیامک
عید إکمال دین و اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام فرخنده باد.
امام على علیه السلام: امروز (عید غدیر) روز بس بزرگى است؛ در این روز گشایش رسیده و منزلت (كسانى كه شایسته آن بودند) بلندى گرفت و برهانهاى خدا روشن شد و از مقام پاك با صراحت سخن گفته شد و امروز روز كامل شدن دین و روز عهد و پیمان است.
مقصود خدا و مصطفی حاصل شد ای اهل ولا نمازتان کامل شد
در گوش جهان بانگ ولایت پیچید تا آیه اکملت لکم نازل شد
عیدالله الاكبر بر تمام عاشقان و پیروان راستین مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام خجسته باد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
ولایت على بن ابیطالب علیه السلام ولایتخداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پیروى كردن او واجب الهى است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدایند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداى متعال است.
غدیر، یک کلمه نیست، یک برکه نیست؛ یک دریاست؛ رمزی است بین خدا و انسان.
مهر تابان ولایت شد نمایان در غدیر
باز بخشید این بشارت، خلق را جان در غدیر
«هر که من مولاى اویم این على مولاى اوست»
این ندا پیچید در گوش بزرگان در غدیر
خاطر اهل ولا زین گفته شد امیدوار
ناامید از رحمت حق گشت شیطان در غدیر
امام باقر علیه السلام:
شیطان دشمن خدا چهار بار ناله كرد: روزى كه مورد لعن خدا واقع شد و روزى كه به زمین هبوط كرد و روزى كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله مبعوث شد و روز غدیر.
امام صادق علیه السلام:
شگفتا از آنچه على بن ابى طالب علیه السلام با آن مواجه شد! او با ده هزار شاهد و گواه(در روز غدیر) نتوانستحق خود را
کودکان به حج رفته مدینه از غدیر، تبریک و شادباشی شناختند و علی ماند و مسئولیت این قوم و علی ماند مولاییِ مردمی کمحافظه…
رسول خدا صلی الله علیه و آله در خطبه روز غدیر :
حاضرین به غایبین برسانند که آخرین امامان، «مهدی» است که از صلب علی علیه السلام میباشد.
تصاویر