خانه / زندگينامه / اُسوه تقوى و پارسايى

اُسوه تقوى و پارسايى

ولادت و تحصيلات

آيت الله سيّد ابوالحسن مولانا در روز چهار شنبه 27 جمادى الاوّل 1343 ق برابر با سوّم دى ماه 1303 ش در شهر مقدس نجف اشرف زاده شد . دوران كودكى و طفوليت را در دامن مادرى مهربان و عفيفه و پدرى فقيه و دانشمند سپرى نمود و در حالى كه هنوز از عمر شريفش 3 سال سپرى نشده بود به اتفاق والدينش به تبريز آمد .

پس از تحصيلات ابتدايى ، وارد حوزه علميّه تبريز (مدرسه طالبيّه) گرديد و مقدمات و سطوح اوّليّه را در پيش دانشورانى همچون ; آيت الله سيّد على مولانا (پدرش) ، اديب اريب ، شيخ على اكبر نحوى ، اديب دانشور حاج ميرزا محمود انصارى (انصاريان) ، آيت الله ميرزا ابوالفضل صديقى سرابى و آيت الله حاج ميرزا ولى الله اشراقى سرابى سپرى نمود و به مرتبه ممتازى از علوم ادبى و عربى فراز آمد .

در تاريخ 6/12/1321 ش برابر با جمادى الاولى 1362 ق جهت ادامه تحصيل به حوزه مباركه قم مهاجرت كرد و در مدارس علميّه «دارالشفاء» ، «فيضيه» و «حجتيّه» سكنى گزيد و در رديف شاگردان فعال و ممتاز ; آيت اللّه شهيد حاج سيّد اسد اللّه مدنى ، آيت الحقّ آقا ميرزا محمّد تقى زرگر تبريزى (معالم الاصول) ، شيخ حيدر سرابى ، شيخ عبدالصّمد خويى (قوانين الاصول) ، آيت اللّه شيخ موسى عبّاسى زنجانى (شرح لمعه و رسائل) ، آيت اللّه سيّد محمّد باقر سلطانى طباطبايى ، آيت اللّه ميرزا اسحاق آستارايى (مكاسب) ، آيت اللّه سيّد محمّد رضا گلپايگانى (قسمتى از كفاية الاصول) ، آيت اللّه سيّد احمد خونسارى ( جلد دوّم كفاية الاصول) ، آيت اللّه سيّد شهاب الدّين مرعشى نجفى (جلد اوّل كفاية الاصول و علوم درايه) ، آيت اللّه شيخ عبدالكريم خوئينى (قسمتى از كفاية الاصول) ، آيت اللّه سيّد حسين قاضى طباطبايى تبريزى (كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد) ، آيت اللّه علّامه سيّد محمّد حسين طباطبايى (منظومه ملاّ هادى سبزوارى ، سفر اوّل و سوّم اسفار اربعه و شرح چغمينى ، به طور خصوصى) ، آيت اللّه سيّد محمّد محقّق داماد (يك دوره اصول فقه ، به مدت 7 سال) ، آيت اللّه حاج آقا حسين بروجردى (نصف دوره اصول فقه و 10 سال خارج فقه) ، امام خمينى ، آيت اللّه سيّد محمّد تقى خوانسارى ، آيت اللّه سيّد محمّد حجّت (خارج فقه ، صلاة مسافر ، بيع) ، قرار گرفت .

معظم له در اثر هوش سرشار ، جديّت و تلاش فراوان در راه تحصيل كمالات ، فهم درست مطالب ، حضور مُستمر در دروس اساتيد و صفاى نفس هميشه مورد احترام و تكريم استادان خويش به ويژه ، آيت اللّه سيّد محمّد حجّت قرار مى گرفت و از ارشادات وى بهره مند مى شد .

آيت اللّه مولانا پس از 14 سال اقامت در جوار مرقد ملكوتى كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه (س) در سال 1376 ق آهنگ سفر به حوزه ديرپاى نجف اشرف نمود و در حوزه آن ديار از محفل فقهى و اصولى ; آيت اللّه سيّد ابوالقاسم خويى و آيت اللّه شيخ حسين حلّى استفاده كرد و پس از يك سال اقامت در سرزمين علوى به تبريز مراجعت نمود و به خدمات علمى و مذهبى اشتغال ورزيد .

 كرسى تدريس

از همان آغاز ورود به قم ، ضمن تحصيل به تدريس كتاب هاى «شرح لمعه» ، «مكاسب» ، «كفاية الاصول» و … پرداخت . به خاطر دقت هاى زياد و مطالعه فراوان گروهى از طلاب علوم اسلامى در درسش حاضر مى شدند و از وجودش استفاده مى كردند . معظم له بعد از سكونت در تبريز به تدريس سطوح عاليه در منزلش همت گماشت ولى در سال هاى آخر عمر به علت كهولت سن تعطيل گرديد .

 مشايخ اجازه

اجازات علمى و روايى معظم له كه حاكى از قدرت علمى و مقبوليّت ايشان در نزد استادان مبرز حوزه هاى علميّه نجف اشرف ، قم و تبريز مى باشد ، به ترتيب زير است :

1 . آيت اللّه سيّد شهاب الدّين مرعشى نجفى ،

بزرگ مرد رجالى قرن حاضر آيت الله مرعشى نجفى در اجازه نامه مفصلى كه در تاريخ شوال 1374 ق در 64 صفحه به ايشان مرقوم داشته در مورد وى مى نويسد :

«… فقد استجاز عنّي فى الرواية الاثار و الاخبار المروية عن ساداتنا و موالينا الائمة الاطهار المودعة في جوامع الاصحاب السيّد الجليل و الفاضل النبيل صفوة الاعلام فخر الاسلام سليل الفقهاء العظام ذخر الايام الممتاز بين اقرانه و الاماثل جناب السيّد ابوالحسن …» .

2 . آيت اللّه شيخ محمّد صالح حائرى مشهور به علّامه مازندرانى ،

علاّمه مازندرانى در اجازه نامه اجتهادى و روايى كه در تاريخ 14 ربيع المولود 1379 ق به رشته تحرير در آورده ، درباره ايشان مى نويسد :

«… فقد اجزت سيّدنا العالم العامل و مولانا المحقق المدقق المستنبط الفاضل الفاصل السيّد السند المؤتمن الجامع لكل فضل و علم و فنّ على النمط الاحسن ثقة الاسلام  و حجتّه على ابناء الزمن السيّد ابوالحسن الموسوي التبريزى الشهير بـ «مولانا» دامت بركاته و قامت بين اهل العلم اعلام و آياته لكونه مع شاهدت من فزارة فضله و نبوغه و براعة علمه و نبوغه اهلا للاجازة…» .

3 . آيت اللّه سيّد عبدالحسين شرف الدّين عاملى ،

آيت الله سيّد شرف الدين عاملى در اجازه نامه اى كه در تاريخ 3 ذى الحجّة 1376 ق به رشته تحرير در آورده در مورد معظم له مى نگارد :

« … للسيّد السند و الشريف المنيف المعتمد بحرالعلم الخضم و علم الفضل الاشم الجهبذ الفذ العلامة و مفخرة كل متوج بعمامة … فانّه حفظه الله محن استفرغ وسعه في طلاب العلوم الاسلاميّة و بذل جهده فى اخذها عن اساتذتهاالاعلام و هاجر في سبيل ذلك الى جامعة قم فحضر فيها دروس الججنابذة يتلقى فهم شتى العلوم …» .

4 . آيت اللّه شيخ آقا بزرگ تهرانى ،

علاّمه شيخ آقا بزرگ تهرانى كه در تاريخ 24 ذى الحجّة 1376 ق مرقوم داشته او را با اين القاب ياد كرده است :

«… فان السيّد السند العالم الفاضل الكامل الورع المعتمد المؤتمن…» .

5 . آيت اللّه شيخ نصراللّه شبسترى ،

دانشمند متفكر آيت اللّه شبسترى در اجازه نامه اى كه در سال 1411 ق به ايشان مرحمت كرده ، در خصوص ايشان مى نويسد :

«… الفاضل الرفيع القدر الغريب الصبر العالم العامل و الحبر الكامل سيدنا الممتحن …» .

6 . آيت اللّه حاج ميرزا على آقا غروى عليارى ،

شيخ الفقهاء والمجتهدين آيت الله غروى عليارى در اجازه نامه اى اجتهادى و روايى كه در سال 1414 ق نوشته ، در خصوص وى چنين نگاشته است :

«… اجتهد بتحصيل الاحكام حتى فاز بسعادتى العلم و العمل و نال حتى الاجتهاد و العدالة حضرة المستطاب السيّد الجليل و العالم النبيل …» .

آيت الله مولانا به تعدادى از افاضل حوزه علميّه تبريز و قم نيز اجازه نقل حديث صادر كرده است .

 سجاياى اخلاقى

آيت الله مولانا مرجعى وارسته ، عالمى عابد و فقيهى زاهد بود . محفلش جذاب و سير نشدنى ، خُلقش ستوده و خدايى ، مكتبش مجمع فضلاء و علماء بود . نماز جماعتش ميعادگاهِ عاشقانِ الله ، سرايش بيت المعمورِ فضلاء و دانشمندان اسلامى ، محفلش آكنده از نكاتِ علمى ، ادبى ، رجالى و لطايف و خاطرات گوناگون بود . اگر آدمى ساعت ها در محضرش حضور مى يافت ، نه تنها خسته نمى شد بلكه از روحانيت و نشاط خاصى برخودار مى گشت .

 احترام به ديگران

به همه اقشار مختلف مردم احترام مى گذاشت و در حقّ هر كدام به نيكى رفتار مى كرد . هميشه از علماى دين و استادانش به بزرگوارى ياد مى كرد و در حقّ آنها دعاى خير مى نمود . حقير بارها شاهد بودم كه در برابر همه افرادى كه به منزلش مى آمدند ، با تمام قامت مى ايستاد و موقع خداحافظى با گشاده رويى تا دمِ در بدرقه مى نمود . در حضور ديگران ، حتى يك نفر مقيّد به پوشيدن لباس كامل روحانيّت بود .

 محبت به جوانان

از شاخص ترين صفات آن مرد الهى برخورد پدرانه و دلسوزانه ايشان با قشر جوان جامعه بود . خود بارها شاهد بودم كه جوانان به دورش حلقه مى زدند و مشكلات علمى و روحى خويش را با آقا در ميان مى گذاشتند و مرحوم آقا به فراخور سؤال هر كسى جواب هايى ارائه مى نمود و گاهاً جواب ها را كتباً تقديم مى كرد .

در سايه برخورد گرم و خوش رويى با جوانان ، مسجدش مملو از جوانانى مى شد كه از گوشه گوشه شهر به خدمتش شرف ياب مى شدند و نماز ظهر ، عصر ، مغرب و عشاء را به حضرتش اقتداء مى كردند .

 مردمى بودن

از ديگر خصوصيّات بارز اين مرد الهى «بُعد مردمى» ايشان است . وى با قشرهاى مختلف مردم متديّن در ارتباط بوده و در مجالس و برنامه هايى كه از طرف مردم برگذار مى شد حضور به هم مى رسانيد و موجب دلگرمى آنها مى شد .

در سال 1382 ش از سوى سازمان تبليغات اسلامى كشور به عنوان امام جماعت نمونه ايران شاخته شد و در مجلس بزرگداشتى كه خود ايشان حضور نداشت از معظم له تجليل به عمل آمد .

در سايه تلاش هاى مخلصانه و نظارت هاى پياپى ايشان بازسازى و تعمير مسجد قديمى «استاد شاگرد» به سامان رسيد و بنياد فرهنگى و خيريه نيمه شعبان مسجد آيت الله انگجى شكل گرفت .

بى اعتنايى به دنيا

از خصايص مهم ايشان ساده زيستى در زندگى و عدم توجه به ماديات زودگذر دنيوى است . افرادى كه با ايشان آشنايى دارند به خوبى مى دانند كه ايشان هيچ وقت قدمى به سوى دنيا برنداشت و از قبول پست هاى كليدى و حسّاس در ديوان عالى قضايى امتناع ورزيد و به زندگى بى آلايش خود قناعت نمود . با اينكه اگر اراده مى كرد بالاترين سطح زندگى را مى توانست براى خود و فرزندانش فراهم كند ، امّا مى بينيم كه از بدوِ ورود به تبريز در يك خانه ساده و بى پيرايه سكونت نمود و تا آخر عمر هم در آن خانه بسر برد .

 عشق به اهل بيت

بى ترديد يكى از مهم ترين عوامل پيشرفت ايشان عشق ورزى و ايمان و اعتقاد قوى به ساحت مقدس حضرات ائمه معصومين (ع) بود . به ياد دارم روزى كه به خدمتش شرف ياب شده بودم در مورد حضرت حجة بن الحسن العسكرى (عج) فرمود :

من به وجود شريف آن دردانه زهراى مرضيّه آن چنان اعتقاد راسخ دارم كه اگر ديدارش نصيب من شود ، كوچك ترين اثرى در اعتقاد من نسبت به آن بزرگوار ايجاد نمى شود» .

 علاقه به شهيدان

در احترام و بزرگداشتِ شهيدانِ راهِ خدا به هيچ وقت كوتاهى نمى كرد و يادكرد آنها را لازم مى دانست . معظم له در تقريظى كه بر كتاب «به رنگ آفتاب» كه در ترسيم گوشه هايى از معنويات 8 سال دفاع مقدس تدوين شهده است ، مى نويسد : «شهيدان از همه چيز اين زندگى گذشتند و در همين راه جان باختند و خود را از همه تعلقات و لذّات اين زندگى آزاد ساختند و تنها رضا و خشنودى پروردگار را در نظر گرفتند و كسب مال و جاه و مقام ، همه در نظر آنها بى ارزش بود و آنچه ارزش داشت اعتلاء اسلام بود و دفاع از بيضه اسلام و شهرها و آبادى هاى مسلمين .

اين شهيدان همانند شهيدان صدر اسلام بودند كه در شهادت بر همديگر سبقت مى گرفتند» .

تأليفات

احاطه كامل بر علوم مختلف ، پويايى فكر و انديشه و علاقه وافر به گسترش فرهنگ اصيل تشيع ، او را بر آن داشت كه آثار ارزشمندى در موضوعات فقه ، اصول ، داريه ، علوم قرآن ، تفسير ، حديث ، نهج البلاغه ، تاريخ اسلام ، اعتقادات ، منطق و اخلاق از خود به يادگار گذارد . فهرست برخى از تقريرات ، تأليفات ، مقالات و تصحيح متون قديمىِ ايشان چنين است :

1 . درر المطالب فى شرح المكاسب ، (عربى ، خطى) .

2 . النّجم الظّاهر فى الصّلاة المسافر (تقريرات درس آيت اللّه سيّد محمّد حجّت ، (عربى ، تبريز ، 1368 ش) .

3 . ثلث مسائل (تقريرات درس آيت اللّه حاج آقا حسين بروجردى ، در حجيّت شهرت فتوائيه ، اجماع و خبر واحد) ، (مطبوع) .

4 . تعليقه بر كتاب احسن الدلالات فى حلّ الاشكالات الاحكام اولاد الكلالات ، تأليف علّامه مازندرانى ، (عربى ، تبريز ، 1417 ق) .

5 . الحليه فى حرمة حلق اللحية ، (مطبوع) .

6 . حاشيه بر توضيح المسائل آيت اللّه خويى (فارسى ، تبريز ، 1419 ق) .

7 . توضيح الاحكام ـ رساله عمليّه ، (فارسى ، تبريز ، 1381 ش) .

8 . مسألة ولاية الفقيه ، (عربى ، خطى) .

9 . حاشيه بر منهاج الصالحين آيت اللّه خويى ، (عربى ، خطى) .

10 . حاشيه بر رسائل شيخ مرتضى انصارى ، (عربى ، خطى) .

11 . استفتائات ، (خطى) .

12 . تعليقه بر وجيزه شيخ بهايى ، (عربى ، تبريز) ،

13 . البيان فى تفسير القرآن ، (خطى) .

14 . الفاظ مشكله در قرآن ، (خطى) .

15 . پيامبر اسلام و كثرت همسر (فارسى ، تبريز ، 1382 ش) ،

16 . شرح نهج البلاغه ـ قسمت سوّم ـ ، (عربى ، خطى) .

17 . فاطمه زهرا (س) سرور زنان عالم ، (فارسى ، تبريز ، 1380 ش) .

18 . القوائد و الفوائد ، (خطى) .

19 . مهدى و مسئله رجعت ، (مطبوع) .

20 . انتظار فرج ، (مطبوع) .

21 . زندگى نامه آيت الله العضمى سيّد محمّد مولانا ، (فارسى ، خطى) .

22 . درّ تابناك در كلمات معصومين ، 2 جلد ، (خطى) .

23 . چهل حديث ، (خطى) .

24 . داستان هاى راستين ، 2 جلد ، (مطبوع) .

25 . راهنماى دين در اصول دين (فارسى ، تبريز ، 1380) .

26 . حاشيه بر منظومه سبزوارى ، (خطى) .

27 . حاشيه بر عوامل ، (خطى) .

28 . پاسخ به سؤالات ، (خطى) .

29 . انيس الابرار فى وظايف الاخيار ، (مطبوع) .

30 . درس هايى در اخلاق ، (خطى) .

31 . الملاحم و الفتن ، (مطبوع) .

32 . هديه دوستان ، (خطى) .

مقالات چاپ شده و تقريظ هاى وى بر كتاب هاى محققين عبارت است از :

1 ـ مهدى (عج) نجات دهنده بشر ، (مجموعه مقالات و گفتارها پيرامون حضرت مهدى (عج) ، صص 243ـ250) ،

2 ـ مهدى (عج) از ديدگاه اهل سنت ، (كعبه مقصود ، ويژه نامه نيمه شعبان 1417 ق برابر 6/10/1375 ش ، صص 17ـ19) ،

3 ـ مهدى (عج) و مسئله غيبت ، (صبح وصال ، ويژه نامه نيمه شعبان مسجد آيت الله انگجى 1418 ق برابر با 1376 ش ، صص 22ـ27) ،

4 ـ مهدويت و اتفاق مسلمين ، (شمس ولايت ، ويژه نامه نيمه شعبان مسجد آيت الله انگجى 1421 ق برابر با 1379 ش ، صص 17ـ 22) ،

5 ـ جواب به 6 شبهه پيرامون مسئله رجعت ، (جان جهان ، ويژه نامه نيمه شعبان مسجد آيت الله انگجى 1422 ق برابر با 1380 ش) ،

6 ـ توقيعات يا نامه هايى از حضرت مهدى عجل الله فرجه ، (شمس ولايت ، ويژه نامه نيمه شعبان مسجد آيت الله انگجى 1423 ق برابر 1381 ش ، صص 11ـ 21) ،

7 ـ مهدى موعود (عج) و حديث ثقلين ، (شمس ولايت ، ويژه نامه نيمه شعبان مسجد آيت الله انگجى 1424 ق برابر 1382 ش ، صص 15ـ 22) .

1ـ مقدمه بر التفسير الوجيز تأليف جدّش ، آيت الله سيّد محمّد مولانا ،

2 . تقريظ بر كتاب به رنگ آفتاب .

 رحلت

سرانجام چراغ عمر اين رادمرد عرصه هاى فقه و فقاهت پس از خدمات فراوان به مكتب اصيل تشيع در روز پنج شنبه 7/3/1383 ش مطابق با 7 ربيع الثانى 1425 ق در تبريز به خاموشى گراييد و به اجداد طاهرينش پيوست . پيكر پاكش روز جمعه با حضور شخصيت هاى علمى ، مذهبى ، نمايندگان بيوت آيات عظام و مراجع تقليد بر روى دستان دهها هزار مرد و زن شيفته خاندان نبوى در تبريز تشييع گرديد و بعد از اقامه نماز ميت به امامت برادر بزرگوارش ، حضرت آيت الله سيّد ابوالقاسم مولانا ، به سوى قبرستان عمومى وادى رحمت انتقال داده شد و در قطعه صديقين در دل خاك نهان گرديد . با انتشار خبر ناگوار رحلت اين عالم فرزانه پيام هاى تسليت از سوى شخصيت هاى علمى و مذهبى صادر گرديد و مجالس متعددى در شهرهاى مختلف برگذار شد . در اين مجالس سخنرانان به پاس 80 سال خدمت صادقانه وى به اسلام و مسلمين به ايراد سخنرانى پرداختند .([1])



[1]- در رابطه با خاندان مولانا ر . ك : فراز هايى از زندگانى سيّد العلماء و المجتهدين آيت الله سيّد ابوالحسن مولانا ، صفحات مختلف ، مجموعه مقالات و گفتارها پيرامون حضرت مهدى (عج) ، صص 239 ـ 241 ، الوانساز خويى ، محمّد ، فرهيختگان آذربايجان ، خطى ، مجمع الفكر الاسلامى ، موسوعة المؤلفى الامامية 2/143ـ144 ، دوانى ، على ، مفاخر اسلام 12/321 ، عقيقى بخشايشى ، عبدالرحيم ، مفاخر آذربايجان 1/297ـ 298 ، 5/2850ـ2865 ، مرعشى نجفى ، سيّد محمود ، المسلسلات فى الاجازات ، 2/ 389ـ390 ، مولانا سيّد ابوالحسن ، زندگى نامه آيت اللّه العظمى مولانا ، خطّى ، هدايت خويى ، سيّد محسن ، زعماء الشّيعه ، خطى ، الذريعه ، 3/83 ، 4/319 ، 15/170 ، 21/102 و110 ، و 349 خانبابا مشار ، مؤلّفين كتب چاپى 5/570 و 571 و 191 ، مصفى المقال فى علم الرجال ، ص 439 ، نيكبخت ، رحيم ، اسمعيل زاده ، صمد ، زندگى و مبارزات آيت الله قاضى طباطبايى ، ص 26 ، عباس زاده ، سعيد ، سيماى ارسباران ، ص 58 ، واعظ خيابانى ، ملاّ على ، علماى معاصرين ، ص 191 ، ريحانة الادب ، مُدرس تبريزى ، ميرزا محمّد على 2/86 ، امينى ، محمّد هادى ، معجم الرجال الفكر والادب فى النجف ، 3/183 ، كحالة ، عمر رضا ، معجم المؤلفين 10/191 ، فيضى تبريزى ، كريم ، طنين تعهد ، ص 26 ، عليزاده عمران ، نامداران تاريخ 2/255ـ 256 و 324ـ325 و 368ـ367 ، روز نامه مهد آزادى ، ش 7175 ، يكشنبه 25 تيرماه 1374 ، آرشيو مسجد آيت الله انگجى ، شريف رازى ، محمّد ، گنجينه دانشمندان 3/329 ـ 331 ، جعفريان ، رسول ، ميراث اسلامى ايران (حوادث الايام) ، 9/423 ـ 425 ، امين ، حسن ، مستدركات اعيان الشيعه 3/233 ، نوايى ، عبدالحسين ، اثر آفرينان 5/301 .